🅰 فریاااااد 🅰
🟠غزل_ترانه📝🎶
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی...
با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی
سر کوهی دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه!...
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من به فریاد همانند کسی
که نیازی به تنفّس دارد
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها
محتاجم
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند!!
از شما خفته ی چند...
چه کسی می آید با من فریاد کند؟!...
🔻🔹🔸فریدون مشیری🔸🔹🔻
+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم تیر ۱۴۰۳ ساعت 23:5 توسط مینا حقیقی
|
این وبلاگ به نهاد یا سازمان خاصی تعلق ندارد و مستقل عمل می کند.