از بس که شکست و باز بستم توبه
فریاد همی کند ز دستم توبه
دیروز به توبه ای شکستم ساغر
امروز به ساغری شکستم توبه
*****************
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش ز جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
***********
پروانه صفت گرد جهان گردیدم
نامردم اگر مرد به دوران دیدم
یک رنگ تر از تخم ندیدم چیزی
وقتی که شکستمش دو رنگش دیدم
*************************
چراغ ظلم ظالم تا شب محشر نمی سوزد
اگر سوزد شبی سوزد شب دیگر نمی سوزد
******************
گر بر سر نفس خود امیری مردی
گر از دگران خورده نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده را بگیری مردی
*********************
مرد بی برگ و نوا را به حقارت منگر
کوزه بی دسته چو دیدی به دو دستش بردار
********************
سنگ تهمت
این هم حقیقتیست که ما کوه طاقتیم
باور کنید تشنه بوی صداقتیم
ای چشم خیس عاطفه گفتم صبور باش
تا عاشقیم دربدر سنگ تهمتیم
***************
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا نا گه ز یکدیگر نمانیم
غرض ها تیره دارد دوستی را
غرض ها را چرا از خود نرانیم
******************
گیرم که خلق را به فریبت فریفتی
با دست انتقام زمانه چه می کنی
******************
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
*****************
دانی که چرا خدا ترا داده دو دست
من معتقدم که اندر آن سری هست
یک دست به کار خویش تن پردازی
با دست دگر ز دیگران گیری دست
***************************
من نگویم از قفس صیاد آزادم کند
خوشدل از آنم گهی کنج قفس یادم کند
**************************
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای
گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای
گفتم از آنان بگو کاین سان بر او دل بسته اند
گفت یا گیجند یا کورند یا دیوانه ای
*****************
تاهستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
*****************
تو نام نیک حاصل کن در این بازار ای زاهد
که در کویی که ما هستیم نام نیک بد نامیست
*************
گر دوست ز بهر ما بدی گفت
ما چهره ز غم نمی خراشیم
ما غیر نکوئیش نگوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
************************
گردون نگری ز قد فرسوده ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست
******************
یامگس را بگذارید به کام دل خویش
یا ببندید در دکه حلوایی را
********************
خنده می بینی ولی از گریه ما غافلی
خانه ما از درون ابر است و بیرون آفتاب
**************
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی
در سینه های مردم عارف مزار ماست
****************
دعوی مکن که برترم از دیگران به علم
چون کبر کردی از همه دونان فروتری
علم آدمیت است و جوانمردی و ادب
ورنه ددی و بصورت انسان مصوری
******************
اسب تازی را دو روزی گر ببندی پیش خر
رنگشان همسان نگردد طبعشان همگون شود
****************
دی شیخ
با چراغ
همی گشت گرد شهر
: کز دیو و دد ملولم و
انسانم آرزوست
گفتم :
- که -
یافت می نشود جسته ایم ما
گفت :
آنکه یافت می نشود آنم آرزوست .
*****************
شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم
خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم
****************
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مهراس
مردار بود هر آنکه او را نکشند
***************
امشب به غصه دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
*****************
نیک باشی و بدت گوید خلق
به که بد باشی و نیکت خوانند
=====================
من از بی قربی خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد از آن بالانشینی ها
============================
هرآن کس که عیبش نگویید پیش
هنر داند از جاهلی عیب خویش
--------------------------------------------------------------------------------
سگی را لقمه ای هرگز فراموش نگردد
گر زنی صد نوبتش سنگ
و گر عمری نوازی سفله ای را
به کمتر تندی آید با تو در جنگ
++++++++++++++++++++++++++
دندان کرم خورده و سیگار مفتکی
این هر دو را به جان تو جای کشیدن است
******************
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم پریدیم
************
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
----------------------------------------------------------------------------------
گربخواهی که بجویی دلم امروز بجوی
ورنه بسیار بجویی و نیابی بازش
----------------------------------------------------------------------------------
دل که افسرده شد از سینه برون باید کرد
مرده هرچند عزیز است نگه نتوان داشت
---------------------------------------------------------------------------------
اصول فاصله را باید از میان برداشت
ضرر ندارد اگر ماهم از میان برویم
*********************
باده عشق ( سلمان ساوجی )
زاهد و سبحه صد دانه و ورد سحری
من و پیمودن پیمانه و دیوانه گری
تاکی از گردش این چرخ فلک خواهد بود
باده عشق به جام من و کام دگری
تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید
بی هنر شو که هنر هاست در این بی هنری
****************
معینی کرمانشاهی
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
*****************
کعبه وبتخانه یکیست
پیش ماسوختگان مسجد و میخانه یکیست
حرم و دیر یکی سبحه و پیمانه یکیست
اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته نظریست
گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست
****************