واحد های اندازه‌گیری در بختیاری



واحدهای اندازه گیری در سرزمین بختیاری

بی شک یکی از نشانه های پیشرفت هر فرهنگ و تمدنی وجود معیاری دقیق برای سنجش زمین،طول و...است .

الف- واحدهای سنجش زمین در گرمسیر :

(1) منman

من مقدار زمینی است که ظرفیت پذیرش یک من بذر (در مناطق مختلف بختیاری متفاوت است) و بار آوردن آن را داشته باشد . مساحت متوسط آن زمینی است به طول پنجاه قدم و به عرض بیست قدم (هر قدم حدود یک مترمی باشد).

با این احتساب یک من زمین از نظر سطح قابل کشت تقریبا معدل 1000 متر مربع می باشد

(2) پاpa

مردم قوم بختیاری قدرت کارایی یک گاو کاری را که به منظور امور کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد به چهار برابر تقسیم می کنندکه هر قسمت آن را یک پا می گویند. یک پا زمین مقدار زمینی می باشد که با استفاده از یک چهارم نیروی گاو بتوان آن را در طول یک سال شخم زد مقدار تقریبی آن ده من زمین بذر افکن است.

(3)نیم گاوnimga

مقدار زمینی است که با استفاده از نصف نیروی گاو یعنی دو پا بتوان آن را در طول یک سال از کار در آورد . مقدار تقریبی آن بیست من زمین بذر افشان است.

(4)گاوga

گاو مقدار زمینی است که نیروی کارآیی یک گاو یک سال بتواند آن را قابل بهره برداری کند. مقدار تقریبی آن 40 من بذر افکن است که در آن معمولا 30 من بذر گندم و 10 من بذر جو از هم می افشانند

(5) خیش xis

نام وسیله شخم زمینی است که به دو راس گاو کاری یا دو راس قاطر بسته می شود و با نیروی آنها به حرکت می افتد و همچنین نام اصلی ترین و بزرگترین واحد سنجش زمینهای زراعی است . یک خیش زمین مقدار زمینی می باشد که با استفاده از نیروی کارایی دو راس گاو در طول یک سال بتوان ان را شخم زد و بذر پاشید . مقدار این زمین حدود 80 من بذر افکن است که در آن معمولا 20 من بذر جو و 60 منبذر گندم می پاشند . بیشتر زمینهای کشاورزی گرمسیر دیمی است.

ب- واحدهای سنجش زمینهای زراعی سردسیر :

(1) ششدانگ در سردسیر علاوه بر زمینهای دیمی ،زمین آب هم وجود دارد و سیستم آبرسانی و آبیاری شده است که هر مزرعه ای یک واحد مستقل کشاورزی به حساب آید که به آن ششدانگ می گویند . این ششدانگ زمین زراعی از چشمه ها و یا کانالهای مربوط به همین واحد بهره می گیرند و میزان آب در شبانه روز به نسبت اجزاء این ششدانگ تقسیم می شود

(2) حبهhabe

هر دانگ را به دوازده حبه تقسیم می کنند و ششدانگ زمین همیشه برابر با 72 حبه زمین است.

(3) جو jo

هر دنگ زمین به 16 جو یا 16 شعیر sair تقسیم می شود که هر ششدانگ 96 جو یا 96 شعیر است.

ج- واحدهای وزن

علاوه بر واخد های کیلو ، سیر و گرم که اخیرا در بختیاری متداول شده است ، بختیاریان هنوز هم اجناس قابل توزینی را که با مغازه داران یا بین خودشان مبادله می کنند بر اساس اوزان قدیمی که در بین آنان رایج بوده است محاسبه می کنند

(1)مثقال

یک مثقال برابر وزن سکه های قدیم یک ریالی ناصرالدین شاهی است که معادل 5 گرم می شود

(2) نخود noxod

نخود از مثقال کمتر است و 24 نخود یک مثقال می شود

(3) پی نارpaynar

برابر 20 مثقال

(4) ده نار danar

برابر چهل مثقال

(5) بیست و پنج bistepanj

برابر80 مثقال

(6) پنجاه panja

برابر 160 مثقال

(7) صد درمsadderam

برابر 320 مثقال

(8) نیم منniman

برابر 640 مثقال

(9) من

برابر 1200 مثقال می باشد ، مقدار من در هر نقطه ای از خاک بختیاری یا پیرامون آن که بختیاریان به نحوی با آنان به مبادله کالایی دارند به قرار زیر است :

من در سردسیر بختیاری(کوهرنگ،چلگرد،شهرکرد و غیره) برابر شش کیلوگرم

من در روستای گتوند شوشتر برابر هفت و نیم کیلو گرم

من در دزفول برابر 8 کیلو گرم

من در هویزه (از توابه دشت آزادگان خوزستان) برابر 49 کیلوگرم

من در خلف آباد برابر 98 کیلوگرم است

مردم بختیاری فقط منهای شش کیلویی و هفت و نیم کیلوگرمی را مورد استفاده قرار می دهند

(10)تی tey

بختیاریها هنگامی که چهار پایان را بار می کنند بار را به دوقسمت مساوی تقسیم می کنند تا تعادل لازم برای حمل آن بر قرار شود از این خورجینها ، هورها و نظایر آنها را که بر پشت چهار پایان می نهند و بار در آن می گذارند ، بر اساس همین سیستم حفظ تعادل، دو محفظه ای می بافند . و وزن بار خود را خود بختیاریان با سبک سنگین کردن آن می دانند . نصف این بار را یک تی می نامند و به روایت خودشان وزن تقریبی ان در سردسیر هفت ونیم من با احتساب من شش کیلویی و در گرمسیر شش من با احتساب من هفت کیلویی است .

(11)بارbar

بار حداکثر ورنی است که یک چهار پا می تواند آن رابدون خسته شدن یک منزل کوهستانی حمل کند و مقدار تقریبی آن در ییلاق برابر پانزده من شش کیلویی و در قشلاق دوازده من هفت کیلویی است

(12) خروارxarvar

خروار واحدی است که مغازه داران سرزین بختیاری و یا عمده فروشان آن را می شناسند و بیشتر با آن سروکار دارند . مقدار آن معادل با پنجاه من شش کیلویی در سردسیر و چهل من هفت کیلویی در گرمسیر است.

از وزنهایی که در بالا ذکر شد ، از نیم من به پایین مخصوص مغازه داران منطقه بختیاری می باشد و ایشان مایحتاج خود را همانند قند و چای و غیره بر اساسهمین اوزان بختیاری می کنند ، ولی از نیم به بالا بیشتر مورد استفاده خود بختیاریان است و پشم ، گندم ، آرد،روغن و دیگر تولیداتشان را با آنها می سنجند

د- واحد سنجش طول :

واحد های سنجش طول که در زیر ذکر می شود فقط در بین مردم ایل رایج است و از آنها در مبادله با مغازه داران و پیله وران منطقه استفاده نمی شود.

(1) gereگره برابر است به یک بند انگشت سبابه دست

(2) دسdas دس پهنای چهار انگشت بهم چسبیده دست سبابه انگشت کوچک است

(3) پنجه panje برابر با پهنای پنج انگشت به هم چسبیده دست از انگشت شصت تا آخرین حد پهنای انگشت کوچک

(4) چار انگشتcaranogst

فاصله چهر انگشت دست از نوک سبابه تا نوک انگشت کوچک در حالی که انگشتان کاملا باز باشند

(5) بلست belest

طول آن از نوک انگشت کوچک است تا نوک انگشت شصت به طرزی که همه انگشتان کاملا باز باشند و انگشت کوچک و شصت حتی الا مکان در یک امتداد قرار گیرند . چون آن تقریبا به اندازه یک چهارم گز است به آن چارک هم می گویند

(6) نیم گزnimgaz

اندازه نیم گز از سر آرنج تا نوک انگشت میانی دست می باشد در حالی که کف دست و انگشتان کاملا در امتداد آرنج قرار گرفته باشد

(7) گزgaz

اگر یک دست درست به صورت صاف و کشیده در امتداد شانه قرار گیرد و سر کاملا رو به شانه دیگر باشد ، از نوک بینی تا نوک انگشت میانی دست کشیده ،یک گز محسوب می گردد . اندازه تقریبی آن رد اشخاص متنایب و متوسط ،یک زرع یا یک متر است .

(8) کله kele

اندازه آن با اندازه طول قامت شخصی که شیئ قابل سنجیدنی را اندازه می گیرد ، معمولا گودی آب یا بلندی دروازه یا دیوار را با آن می سنجند.

(9) فرسخfarsax

برابر است با مقدار راهی که یک آدم معمولی در بیابان و کوه به حالت پیاده بدون تند و کند رفتن و خسته شدن تقریبا در زمان یک ساعت طی نماید.

(10) منزل menzel

مقدار راهی است که یک نفر پیاده با یک راس چهار پای بار کرده بدون اینکه خودش یا چهر پایش خسته شود ،بتواند در یک روز طی کند . این مقذار راه معمولا سه تا پنج ساعت طی می شود . بعد از طی این راه فرد پیاده و چهر پا ، یک شب استراحت می کنند و روز بعد منزل دیگر طی می شود.

(11)گامgam

به منظور اندازه گیری طولهایی که روی زمین قرار دارند ،یک گام کشیده را مقیاس قرار می گیرند و طول آن از پاشنه پای عقب تا نوک انگشت پای جلو و اندازه تقریبی آن همان یک گز می باشد.

(12) پا pa

برای اندازه گیری طولهای کوچک که روی زمین قرار دراند از اندازه پا استفاده می کنند یعنی از انتهای پاشنه تا سر انگشت یک پا که این مقیاس را به اصطلاح پا می گویند ، این مقیاس پا برای اندازه گیری طول با مقیاس پایی که در اندازه گیری سطح زمین زراعی به کار می رود ،تفاوت دارد.

ه- واخد های اندازه گیری حجم :

واحد های اندازه گیری حجم مایعات

برای اندازه گیری حجم مایعات واحد ثابت و مشخصی ندارند و با ظروف مختلف مایعاتی همانند شیر ، روغن و کره و غیره را پیمانه می کنند و وام می دهند و با همان ظرف نیز پس می گیرند ، ولی برای فروش روغن و کره و همانند آن از وزنهایی که در قسمت واحد وزن آورده شد استفاده می کنند . دو نوع واحد اندازه گیری به شرح زیر بیشتر متداول و مرتب نام برده می شود.

اول- کمچهkamce

مقدار گنجایش یک قاشق چوبی است که تقریبا یک استکان مایع گنجایش دارد .

دوم – فنجان fenjan

ظروف کوچکی که از مس یا روی که گنجایش آن از کمچه بیشتر ولی با گفتن اسامی آنها فقط مقدار تقریبی آن در ذهن شنونده مشخص می شود.

واحد های اندازه گیری حجم غلات: اول- گره مست geremost

مقداری از آرد یا گندم و یا همانند ان که در یک مُشتِ بسته جای گیرد

دوم- تلاپهtalape

مقداری از آرد یا گندم که در یک کف دست در حالی که همه انگشتان به هم چسبیده اند و کف دست باز است ، جای می گیرد . به تلاپه شلاق هم می گویند.

سوم- مست most

گنجایش دو کف دست است در حالی که دستها از طرف انگشت کوچک به هم چسبیده باشند و دو دست حالت یک ظرف را به خود بگیرد

چهارم-کیل keyl

کیل اصولا معنی پیمانه را می دهد . بیشتر به وسیله ظرفی که گنجایش یک من را داشته باشد اما بختیاریها هر ظرفی را که در دسترس باشد به جای پیمانه به کار می برند و با آن کیل می کنند . مثلا یک لگن و اگر هیچ وسیله ای نباشد با کلاه کیل می نمایند و هر تعداد کلاه به گندم داده اند با همان تعداد پس می گیرند.

و- سایر واحد ها

(1)سنگsang

واحد اندازه گیری آب چشمه ها و رودخانه ها سنگ است و آن مقدار آبی می ا شد که قادر به چرخاندن سنگ یک آسیای آبی باشد . مثلا برای تعیین آب رودخانه یا یک چشمه می گویند این رود دو سنگ و یا این چشمه یک سنگ آب دارد.

(2)هستhast(استخوان)

بختیاریها به طور کلی هر راس دام را اعم از گاو ، گوسفند،بز،قاطر،اسب و غیره را به ده هست تقسیم می کنند

(3)مرmar

به منظور شمارش اشیاء از همان اعداد یک ،دو،سه و الی آخر استفاده می کنند، اما وقتی تعدادشمردنی ها زیاد باشد ، هر پنجاه عددی را مر می گویند.

(4) شمارش روزها

برای شمارش روزها معمولا از واژه شب استفاده می کنند . مثلا می گویند فلانی پنج شب در فلانجا بود و کمتر کلمه روز به کار می برند.

منبع:ساختار اقوام در استان چهارمحال وبختیاری نویسنده: حمید رضا رحمانی

نشستِ صمیمانه، با سخن‌های ناب و تاثیر گذار در کتابخانه‌ی علامه‌ی دهخدا💙💚💛

نشستِ ادبی مهرداوار و عباس ارشاد شهر ناغان، روز چهارشنبه، 1403/3/30 در کتابخانه‌ی علامه دهخدا، برگزار شد.🌱
مجری: 🌷ستیا شیروانی🌷
حضاران عزیز و فرح بخش:
کودک و نوجوان: 🌼آنیتا و ستیا شیروانی، آیسان دارابی، نگار جمشیدی، سپیده عرب🌼
خانم‌ها: 🌻زهرا بابازاده، لیلا برخورداری🌻
آقایان: 🌿هدایت الله دارابی، ناصر حسین پور🌿
موضوع: در تابستان چگونه با انشا نویسی پیشرفت کنیم؟!😍🐞
در ابتدا آقای "ناصر حسین پور" با نشان دادن کتابِ شعرهای بختیاری به اعضا، سخنرانی خود را آغاز کردند.
ایشان گفتند که:
🌼یک انسان باید همیشه حرفی برای گفتن داشته باشد، چون این‌گونه ارزشش مشخص می‌شود.✅️
🌼زمانی که حرف تاثیر گذاری برای گفتن داشته باشیم یک انسان شاعر و هنرمند به حساب می‌آییم.✅️
حرف اثر بخش یعنی چه؟
یعنی ما با دیگران فرق می‌کنیم و حسابمان از همه‌ جداست و افراد زیادی در کنار ما لذت می‌برند.🤩🫀
مثال: پرچم ایران کفن من است!
با نوشتن این جمله‌ی‌ پر از احساس ما می‌توانیم هزاران شعر و متن بنویسیم؛ پس حرفی برای گفتن داریم و جوابی برای پاسخ دادن!✅️
سپس اعضا شعرخوانی کردند...🥰
نکاتی که در این نشست حین گفت و گو یاد گرفتیم:
1:بین خوب و خوب‌تر، خوب‌تر، بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کنیم.🪻
2:همیشه قبل از انجام هر کاری دو راه برای انتخاب‌ کردن قرار دهیم و یکی از آن‌ها را پیش ببریم...
مثال: اگر دو دوست با هم صمیمی باشند و یکی از آنها از روی عمد دیگری را اذیت کند چه کنیم؟
پاسخ: یا به او فرصت دهیم!
یا او را حذف کنیم!
3: بزرگتر ها سعی کنند به کودکان و نوجوان‌ها کمک کنند تا پیشرفت کنند.🪻
سپس آقای "ناصر حسبن پور" از اعضا خواستند تا نظرات خود را اعلام کنند:
سعی کنیم کتابخوانی داشته باشیم.
چالش و پرسش و پاسخ.
و...
جلسه‌ی امروز آنقدر گرم و شیرین بود که اعضا دوست نداشتند ترک همنشینی کنند.😍👌🏻❤️
در آخر عکس یادگاری گرفته شد.☺️

شعری در مدح استاد فیض‌الله طاهری اردلی

شوق دانش،فيضِ الله، می رسد از طاهری
کو بود شیرین سخن در فنِ شعر و شاعری
شهر اردل بیش از این باید بداند قدر او
او که با دانش در عالم هست هر دم روبرو
نهضت تمداربیت از کوشش او شد بپا
شهر اردل شد برای شاعران دانش سرا
تا که آواز فراخوانش به گوش جان رسید
شعرهای گویشی از هر طرف آمد پدید
سال ها از سوی او این جشن بر پا شد نکو
مفتخر شد بختیاری در جهان از سوی او
آرزوی "خسرو" این باشد کزین بالندگی
خیر بیند هر زمانی در تمام زندگی

سلیمی ناغانی " خسرو"
خرداد ماه ۱۴۰۳

جلسه ۳۰ خرداد ماه ۱۴۰۳ در کتابخانه عمومی دهخدای ناغان برگزار برگزار می شود.

درود بر هنرمندان و دوست داران قلم🌈📚✏️📖

نشستِ انجمن‌های ادبی شهر ناغان در روز چهارشنبه ۱۴۰۳/۳/۳۰
راس ساعت ۱۶ در کتابخانه‌ی عمومی دهخدا ناغان برگزار خواهد شد.
🌱موضوع این جلسه: در تابستان چگونه به پیشرفت انشانویسی خود کمک کنیم؟
از شما دعوت می شود در این نشست روشنایی بخش چراغ مهر و ادب باشید. 🦋
کودکان و نوجوانان توانای انجمن ادبی، دفتر های خلاقیت یا سر رسید های خود را همراه داشته باشند.🪻

آیین نکوداشت استاد قهرمان محمدی سرپیری، شاعر و مؤلف و نویسنده بختیاری برگزار می شود

قهرمان محمدی سرپیری شعر داوار ناغان

قهرمان محمدی سرپیری شعر داوار ناغان

زمان: جمعه یکم تیر ماه ۱۴۰۳؛ ساعت ۱۵ الی ۱۸

مکان: اصفهان دروازه شیراز،بعد از خیابان توحید، روبروی مرکز آموزشی ارتش، سالن اجتماعات خانه کارگر

"استاد قهرمان محمدی سرپیری" شاعر پیشکسوت بختیاری در سال 1334 در روستای سرپیر شهرستان اردل دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در سال اول دبستان در روستای آلیکوه و کلاس دوم و سوم را¬ - با آمدن سپاه دانش به زادگاه خود در روستای سرسبزسرپیر و چهارم و پنجم ابتدایی را در دشتک ادامه داد . وی در سال ۱۳۴۸ با شرکت در امتحانات نهایی موفق به دریافت گواهی مدرک ششم در اردل گردید، سپس کلاس اول متوسطه را در دبیرستان شهاب بروجن و کلاس دوم را در دبیرستان محمدرضاشاه شهرکرد و دوسال پایانی دبیرستان را تا دریافت دیپلم در اصفهان گذراند.

طبیعت سرسبز و خیال انگیز ، آوازهای روحبخش کبکان و پرندگان خوش الحانِ کوه سربه آسمان ساییده و رویایی و پوشیده از گیاهان معطر کوهی "احمد لیوه " اولین بارقه های شعری را در ایشان متجلّی ساخت . او اولین دل سروده های خود را در کلاس چهارم دبیرستان ابن سینا سرود واز آنجا بصورت جدی تر پی به طبیعت شعری خود برد.

برای رشد وبارور ساختن این حس زیبا، در جلسات شعر انجمن فرهنگی ایران و آمریکا که در اصفهان برگزار می شد، شرکت می نمود و در سالهای پرشور جوانی زمزمه های خود را با موضوع انقلاب و یاد زردکوه و قیصریه - که به قول خود استاد - که دیگران می گفتند شعر است - قلم می زد.

بعد از آن و برای مدتی تقریبا طولانی به علت شرایط کاری - بجز دل سروده های اندک فرصتی برای سرودن شعر به وی دست نداد ولی در فرصت های پیش آمده با مطالعه در فرهنگ و تاریخ و ادبیات همواره با کتاب مانوس بود.

در اوایل دهه هفتاد با همرامی و همدلی شاعران پیشکسوت بختیاری از جمله زنده یادان استاد عبدالعلی خسروی قائد بختیاری ، استاد داراب رئیسی ، عباس ارشاد ناغانی ، عبدالهی موگویی و... انجمن شاعران بختیاری اصفهان را که بعد ها به انجمن شعر و ادب داراب افسر بختیاری نام گذاری شد، پایه گزاری کردند .علاقه واشتیاق درونی وی به اهتمام به فرهنگ وادب بختیاری باعث گردید همواره منزل ایشان مامنی برای گردآمدن شعرای پیشکسوت و جوان بختیاری باشد .نقش وی وخانواده فرهنگ مدارشان در ترویج وتشویق جوانان مستعد ستودنی و منشاء رویکرد نسل جوان تحصیل کرده دانشگاهی به ادبیات بختیاری گردید.

وی در اواخر دهه هفتاد به همراه شش نفر از فعالان فرهنگی بختیاری به عنوان هیات موسس و هیات مدیره ی با انتشار ماهنامه کهرنگ _ ویژه تاریخ و فرهنگ بختیاری ، به سردبیری زنده یاد استاد داراب رئیسی _ حرکتی بی بدیل و تاثیرگذار را در حوزه رسانه بنیان نهادند. این نشریه وزین در دهه هشتاد به سردبیری استاد اقبال صالحی و در دهه نود به سردبیری "استاد قهرمان محمدی" علاوه بر شناسایی و نزدیکی چهره های فرهنگی ، هنری و اجتماعی و... نقش مهمی در جهت اعتلای فرهنگ بختیاری ایفا نمود .

شاید بتوان دوران اوج فعالیت ایشان را در دهه هفتاد و هشتاد دانست زیرا بیشترین فعالیت های فرهنگی و ادبی خود را دراین سالها انجام و نیز کتابهای خود را در این دو دهه به رشته تحریر در آورده است .

کتاب بر شانه های زردکوه - که مختصری از اشعار قبل از انقلاب و اشعار نیمه اول دهه هفتاد بود - درسال 76 به زیور چاپ آراسته گردید . سپس کتاب شعر پدر ، دو عنوان گزیده شعر بختیاری یک و دو که از اشعار وی و دیگر شعرای بختیاری و یک عنوان کتاب به نام بانوان شعر و ادب بختیاری توسط این شاعر تالیف و مورد استقبال قرار گرفت.

استاد قهرمان محمدی در شعر فارسی و لری بختیاری دارای طبعی لطیف و روان و در هر دو دارای آثار بدیعی است . اشعار وی آیینه ای تمام رخ از اندیشه ، ذوق و احساس، دردمندی ، عاطفه ی اوست که بصورت شاعرانه با واژه گان ناب و مضامین فرهنگی ، تاریخی ، ادبی و عامیانه بختیاری عجین شده اند. او در شعرش به دور از پیچیدگی های کلامی و زبانی با بهره گیری از واژگان ناب و اصیل گاهی به توصیف فضای ایلیاتی دوران گذشته ی سرشار از حس نوستالوژی می پردازد و گاهی با آرمان خواهی و دغدغه های امروزی مقصود خویش را در بافتاری بختیاری با ساختار عروضی بیان می کند. از دیگر برجستگی های آثار وی بهره گیری از تلمیحات متعدد تاریخ اسطوره ای ، تاریخ ایران و تاریخ بختیاری است که مبین تسلط و علاقمندی شاعر به این مقوله است که به درستی و استادی در شعر وی نمایان است.

منبع: کانال ایتای:

........................فیض ا... طاهری اردلی

خردادماه _ ۱۴۰۳

https://eitaa.com/vargah

شعر استاد خسرو سلیمی ناغانی در مدح مهندس حمید گودرزی فرد شهردار محترم ناغان

این شعر توسط استاد خسرو سلیمی ناغانی سروده شد و جناب آقای ناصر حسين پور آن را تایپ و چاپ نمودند و در جلسه مورخه ۹ خرداد ماه ۱۴۰۳ که لوح سپاس آن در تالاب سولگان به جناب آقای مهندس حمید گودرزی فرد شهردار محترم ناغان اهدا شد.

کتاب گزیده ی دوبیتی های بختیاری توسط انتشارات دزپارت با کوشش آقای ناصر حسين پور منتشر شد

جلسه‌ی انجمن های ادبی ناغان در کنار مزار شهدی گمنام شهدای ناغان برگزار شد

شعر بختیاری ناغان

در روز سه‌شنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۳ جلسه ی انجمن های ادبی ناغان در کوه نورالشهدای ناغان برگزار شد.

خانم الهام دارابی نیا مسئولیت پذیرایی و تدارکات این برنامه را به عهده داشتند که از ایشان تشکر می نماییم.

این گزارش در حال تکمیل است...

شعری که ضرب المثل شد:

زلیخا مرد از این حسرت

که یوسف گشت زندانی

چرا عاقل کند کاری

که باز آرد پشیمانی

منبع: کتاب ترانه های روستایی ایران

یک شعر فی البداهه

ما بازیگر فیلم زندگی مان بودیم؟

یا کارگردان؟‌ یا تهیه کننده؟ یا نویسنده؟

اگر بازیگر بودیم؟ گله ای نیست

چون پذیرفتن نقش های نمایش اجباری است

اگر کارگردان بودیم؟

خودم را می گویم

در چینش نقش ها و روایت ها محدودیت داشتیم

اگر تهيه کننده بودیم

منابع مالی و زمان و نیروها را هدر دادیم

شاید نویسنده بودیم

که از پایان فیلم آگاهی نداشتیم

ابهام ، ترس و ترید داشتیم

که نمی گذاشت قاطعانه بنویسم چه نقشی به چه کسی در زندگی مان بدیم؟

...

...

در مورد مُلا زلفعلی بختیاری بخوانیم

زندگی واشعار ملازلفعلی بختیاری (ازپیشگامان بزرگ شعر گویشی بختیاری)

(۱۲۶۰ـ ۱۳۴۰ هـ.ق/ ۱۲۲۲ـ ۱۳۰۰ هـ.ش)

ملازلفعلی بختیاری(کُرونی) متخلص به «مجرم» از شاعران برجسته و پیشگام در شعر مکتوب گویشی بختیاری پیش از «داراب افسر» است، اما کمتر معرفی گردیده و ناشناخته مانده است. در خصوص سالروز تولد وی اطلاع دقیقی در دست نیست اما بنابر تحقیقات محلی و برخی اسناد، سال تولد وی را در حدود سال ۱۲۶۰هـ.ق (۱۲۲۲ خورشیدی) در روستای کُران از توابع استان چهارمحال بختیاری نوشته اند و ظاهرا وی تا سال ۱۳۴۰ هجری قمری (۱۳۰۰ خورشیدی) در قید حیات بود.

قطعا اشعار ملازلفعلی الهام بخش شاعران گویشی بعدی از جمله «داراب افسر» گردید. اشعار ملازلفعلی با درونمایه طنز و واژگان اصیل بختیاری بیانگر «تبحر و اشراف فراوانی است که ایشان به گویش بختیاری داشته اند»
………..

گود چغاخور

(گود چغاخود جایگاه خوانین و سرداران بختیاری در قدیم بود که در استان چهارمحال بختیاری است)

شیر و شیر بچه ور ایرون طرف لر داره
نه همه سمت لر گود چغاخور داره

شاه ایرون ز هُنه باج به قیصر ندهه
تا که سردار و سپهدار و بهادر داره

نی کَشِن حرف ز ارجاسب و از لشگر تور
به حمایل به قرون تا دوفشنگ پرداره

عَرو و ترک و لرستون همه سون ور خدمت
کی گُد ای حرف از او مردم بلُـر داره

گوش وُر سیت سماور بنه ور ایل لرون
که چی مزقون چقدر قُل قل وشُرشر داره

مو به قربون تو رحمی بنما ور مجرم
چارنفر بچه حیرد، رَخت دِر و نون خور داره!
............

قسمت هایی از دیگر اشعار ملازلفعلی بختیاری

غرمیدن برفو

دوشینه رسیدم کِله مالی دم افتو
دیدم به منه چشمه بتی مِلث مه نو

چشمون سیه ریس چو مه زلف چی عرقو
مه یادم اوید از سر کَژدین و تک و دو

ابروی کمون وار و مژه ترکش پُر تیر
وا ملث صیادی که وَنه تیر روا رو

سوزی و اَوِند ول کلوس غنچه چَویل تر
کَوگون به سر برف فراون به تک و دو

مجرم تو به الفاظ لری دردت ایگوی
اما چه کنی ره، همه عُرمت به منه خَو


گزارش جلسه ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۳ جلسه انجمن ادبی کودک و نوجوان مهر داوار ناغان

این جلسه با حضور آقایان ناصر حسين پور و ایرج فتاح پور و خانم برخورداری و تعدادی از کودکان و نوجوانان در عصر روز چهارشنبه در کتابخانه عمومی دهخدای ناغان برگزار شد.

پس از شعر خوانی اعضای انجمن، به برگزیدگان مسابقه اسفندماه ۱۴۰۲ جوایزی که آقای سیاوش فتاحی ناغانی تدارک دید همراه با ۲ شاخه گل سوسن که آقای ایرج فتاح پور آوردند اهدا شد.

متن اطلاعیه این جلسه:

درود بر هنرمندان و دوست داران قلم🌈📚✏️📖

نشستِ انجمن‌های ادبی شهر ناغان در روز چهارشنبه۱۴۰۳/۳/۱۶ راس ساعت ۱۶ در کتابخانه‌ی عمومی دهخدا ناغان برگزار خواهد شد.
🌱موضوع این جلسه: آزاد
✅ جوایز مسابقه نوروزی به برگزیدگان آن در این نشست اهدا خواهد شد.
××××××××××××××××××××××××××××
🌸🌸🌸 طناز یوسفی و مهدیه خسروی برگزیدگان چالش هفته ی سوم اسفندماه ۱۴۰۲ شد.🌸🌸🌸
با عرض تبریک به طناز خانم و مهدیه خانم👏👏👏

✅ برگزیده هفته اول: بهدیس برخورداری
✅ برگزیده هفته دوم: نگار رحمانی
✅ برگزیدگان هفته سوم: طناز یوسفی و مهدیه خسروی
✅ هفته چهارم برگزیده نداشت.
✅ هفته پنجم برگزیده نداشت.
×××××××××××××××××
از شما دعوت می شود در این نشست روشنایی بخش چراغ مهر و ادب باشید. 🦋
کودکان و نوجوانان توانای انجمن ادبی، دفتر های خلاقیت یا سر رسید های خود را همراه داشته باشند.🪻

حضور گسترده اعضای انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان در يادواره شهدای ناغان

اعضای انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان در يادواره شهیدان زال و نجف یوسف پور و شهدای بخش ناغان که در تاریخ ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۳ در مسجد جامع ناغان برگزار شد حضور گسترده یافتند‌

شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا...بر منتهای همت خود کامران شدم

دلنوشته ای برای شهید زال یوسف اثر ناصر حسين پور

سلام ، سلام فرمانده ...سلام بزرگ مرد بختیاری، سلام بر تو ای مرد دلیر و نترس ناغانی، سلام بر تو ای، فرمانده ی گردان امام سجاد... سلام خط شکن جبه های نبرد حق علیه باطل... سلام بر تو ای فاتح گمنام خرمشهر....سلام سردار

سالهاست برای تو و به یاد تو و سایر همرزمان شهیدت یادواره می گیریم و هر بار مشتاقان تو از قبل بیشتر می شوند و من نیز مشتاق شدم راز این همه جاذبه را برای یک جوان که فقط ۲۲ بهار عمر جسمانی داشت جویا شوم....به گذشته های تو برگشتم و میخواستم به جایت زندگی کنم و بجایت بشنوم و بجایت ببینم و بجایت تصمیم بگیرم و حرف بزنم و اقدام کنم....

در مکتب تربیتی مادرت بودم و شنیدم که مرا گفت؛ با خدا باش، به خدا توکل واقعی داشته باش، شب نگران غذای صبحت نباش، پسرم چشمت به دنبال مال مردم نباشد که خدا رازق مهربان است.. پسرم تا می توانی مانند برادرت نجف یاریگر مردم فقیر باش....

بعد بجایت دیدم مردم فقیری که نیازمند کمک بودند، رنج ها و درد های مردم را بجایت دیدم و حس کردم و کمک حال مردم بودم....

از ۱۰ سالگی درد از دست دادن پدرت را با تمام وجود حس نمودم و آرزویمان این بود هیچ فرزندی طعم یتیمی را نچشد....

پس از آن مادرمان؛ ۳ نقش را به عهده گرفت، او مادر، پدر و معلم مان بود...

مانند مادری دلسوز ما بود و پدری که نان آور ما بود و معلمی که درس زندگی و شجاعت را به ما آموخت... و در همه حال می گفت : هر عملی بدون امضای رضایت خداوند، کامل نیست... ما در مکتب شما قرآن را در زندگی بکار بستیم.

عجیب است مادرمان؛ با آن که سواد خواندن و نوشتن نداشت اما سواد و هنر زندگی کردن را داشت و به ما آنها را آموخت.

قبل از انقلاب سواد سیاسی و اجتماعی او می گفت؛ ظلم و استبداد شاهنشاهی پایدار نیست و ما را برای دفاع از مظلوم هدایت می کرد و بعد از انقلاب می گفت رهبر را تنها نگذارید و پشت سر رهبر حرکت کنید و از سران فتنه می گفت .

می گفت: پسرم این فتنه گرها را بشناسید ، این ها نان حلال خور نبودند و به دنبال پایمال کردن خون شهدا هست و می خواهند با تضعیف رهبر به اسلام و ایران خیانت کنند.

شندیم که قبل از رفتن به جبهه خودرو ژیانت را فروختی تا پول آن را با دستان خود، به طلبکاران بدهی که قبل از شهادت بدهکار کسی نباشی.

در جبهه بجایت ترکش خوردم و مرا به بیمارستانی در تهران برای مداوا آوردند اما این گفته را تکرار می کردی ؛ خرمشهر باید آزاد شود... درمان را ناتمام گذاشتی و از بیمارستان فرار کردی به سمت جبهه شتافتی....

راستی سردار یک روز بعد از شهادتت خرمشهر آزاد شد

ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته

خون یارانت پر ثمر گشته

نویسنده: ناصر حسین‌پور دبیر انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان

این متن را خانم عسل رفیع زاده عضو انجمن ادبی کودک و نوجوان مهر داوار ناغان، در یادواره شهدای ناغان و شهید زال یوسف پور در خرداد ماه ۱۴۰۲ اجرا نمودند و مورد استقبال حضار قرار گرفت.

....

💚حضور فرهیختگان، در طبیعت زیبای بهاری تالاب سولقان برای شعرخوانی💚

 شعر ناغان،  اردل، کیار، دزک،گهرو

نشست مشترک انجمن های ادبی شهرستان کیار و اردل به میزبانی انجمن شعر عباس ارشاد ناغان

جلسه‌ای تکرار نشدنی، سبز و به یادماندنی، با حضور هنرمندان گران‌قدر و محبوبان دل از انجمن‌های ادبی مهرداوار، ایل یار اردل، هی جار گهرو و علامه دهخدای دزک، روز چهارشنبه‌ی خرداد ماهِ سرسبز تاریخ ۱۴۰۳/۳/۹در آرامش بخش ترین مکان استان چهارمحال بختیاری<تاباب سولقان> برگزار شد. در این نشست حضار در میان طبیعت با صدای زیبای آب و پرندگان، گرد هم جمع شدند و مشغول شعر خوانی شدند. 😍🌿☘️🍀🪴🐛💚🦢 مجری، خانم "مینا حقیقی" بودند. با خوانش قرآن کریم، سخنان ناب و خوانش شعرها و متن‌های زیبای حاضرین آغاز شد. اعضایی مهمان و حاضرین: آقایان: 🌸(باقر ظفری، ارسلان نامدارپور، ولی الله طاهری اردلی، حسن زاده رئیس فرهنگ و ارساد شهرستان، حسین لطفی، چنگیز گهرویی، حمید گودرزی، استاد فیض الله طاهری اردلی، سیاوش فتاحی، آقای ساعدی، خسرو سلیمی، علی محمد شیروانی، سعادت و هدایت دارابی، تیمور کیانی، غدیر یوسفی، فرشاد سلیمی، کرامت بهارلو، تقی و مسلم بابازاده، امیر علی ابراهیمی)🌸 خانم‌ها: 🌼(ناهید بهارلو، خانم‌های ظفری، فاطمه و زهرا سلیمی، زهرا بابازاده، بهدیس برخورداری، لیلا برخورداری، خانم شهبازی، طناز یوسفی و مادرشان، آنیتا و ستیا شیروانی، مهدیه خسروی، مهسا دارابی و مادرشان الهام دارابی، همسر آقای هدایت الله دارابی)🌼 بعد از خوانش قرآن، آقای حمید گودرزی شهردار محترم سخنرانی داشتند و در ادامه آن خانم‌ها و آقایان،《 فیض الله طاهری، خسرو سلیمی، علی محمد شیروانی، حسن لطفی، سیاوش فتاحی، هدایت الله دارابی، ناصر حسین پور، ناهید بهارلو، لیلا برخورداری، مهدیه خسروی، زهرا بابازاده، بهدیس برخورداری، طناز یوسفی، زهرا احمدی، مینا حقیقی و ...》شعرهایشان را خواندند و بسیار لذت بریدم. سپس اعضا مشغول خوردن آش رشته شدند و بعد از اتمام پذیرایی، دوباره در خدمت شاعران بودیم. از جناب آقای "ناصر حسین پور" به خاطر این لطف بزرگ و تدارک چنین مکان سر زنده، کمال تشکر را داریم. همچنین از خانم‌ها "فاطمه سلیمی"، "ناهید بهارلو" و آقای "هدایتت الله دارابی" قدردانی می‌کنیم. ...این نشست باعث‌ شد که حال و هوای تازه‌ای دریافت کنیم؛ امیدوارم باز هم چنین فرصتی بشود تا در کنار هم باشیم.🥰💛 در آخر عکس یادگاری توسط آقای "تقی بابازاده" عکاس حرفه‌ای‌ انجمن مهرداوار گرفته شد.

جلسه ی هم اندیشی انجمن شعر ناغان با حضور شهردار و شورای ناغان برگزار شد.

در روز سه شنبه ۸ خرداد ماه ۱۴۰۳ جلسه ی هم اندیشی انجمن با حضور شهردار و اعضای محترم شورای اسلامی شهر ناغان در کتابخانه عمومی دهخدای ناغان برگزار شد و در خصوص جلسه ی مشترک انجمن های ادبی شهرستان های کیار و اردل بحث و تبادل نظر شد.

شعر آقای ناصر حسين پور در جشنواره جوانی جمعیت دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد شایسته تقدیر شد.

#جهادتبیین_سلامت

#وبدا؛شهرکرد

✅ *اعلام نتایج نهایی برگزیدگان جشنواره استانی علمی، فرهنگی و هنری جوانی جمعیت*

💢 وبدا، مدیر روابط عمومی و اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد گفت:

🔸در مجموع با شرکت ۱۵۶ نفر در این جشنواره، ۱۶۹ اثر در ۱۵ بخش به دبیرخانه جشنواره ارسال شد.

🔸این آثار از سوی ۲۰ داور به صورت تخصصی مورد ارزیابی قرار گرفت.

🔸فراخوان شرکت در این جشنواره نوروز ۱۴۰۳ منتشر شد و همزمان با هفته ملی جمعیت در اردیبهشت ماه به پایان رسید.

🌐مشاهده اسامی منتخبین به تفکیک بخش‌های جشنواره👇

https://skums.ac.ir/R-ezoMYnu

بخش شعر؛ اثری حائز رتبه اول و دوم نشد، محمد جهانی رتبه سوم و ناصر حسین پور و احسان رضامند عنوان شایسته تقدیر را کسب کردند.

🔸ایین اختتامیه و تجلیل از برگزیدگان متعاقبا از طریق وبسایت دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد به نشانی www.skums.ir اعلام می‌گردد.

┈••✾•🌿🍏🌿•✾••┈┈

#پوشش_همگانی_سلامت

#برنامه_ملی_سلامت_خانواده

#عدالت_و_تعالی_نظام_سلامت

#سلامت_صحت_صداقت_سرعت

┈••✾•🌿🍏🌿•✾••┈┈

🌐 www.behdasht.gov.ir

🌐 www.skums.ac.ir

🆔https://zil.ink/skums.webdasharekord

داستانک🌿🪻

قرار بود من پزشک شوم. یعنی این قرار را با پدرم گذاشته بودیم. قرار بود درسم را خوب بخوانم، بعد در بهترین دانشگاه ایران قبول شوم و پزشکی بخوانم. این قرار مال وقتی بود که اصلا نمی‌دانستم دانشگاه و کنکور چیست. از برق چشمان پدرم وقتی از پزشکی حرف می‌زد فهمیده بودم باید چیز قشنگی باشد.
اما اصلی‌ترین تصمیم زندگی‌ام را در پانزده سالگی گرفتم...


پدرم گفت باید مهندس شوی. مهندسین ارشد محل کارش او را قانع کرده بودند که پول در مهندسی‌ست.
بعد با عجله خودش را به خانه رسانده بود و گفته بود: پسرم پزشکی سخت است، آخرش هم معلوم نیست تخصصی که میگیری به درد پول در آوردن بخورد یا نه.
اما مهندسی خیلی بهتر است چهار سال درس میخوانی، می‌شوی مهندس، یک امضا میزنی و تمام.
بعد ماشین‌های خوشکل و مدل بالا میخری، خانه‌های آنچنانی. حتی می‌توانی در هر شهر یک خانه داشته باشی. این‌ها را میگفت و لذت می‌برد.


احساس می‌کرد یک لیموزین مشکی صفر کیلومتر ایستاده است جلوی خانه‌مان و دو بادیگارد مشکی‌پوش خوش‌تیپ من را بدرقه خانه کرده‌اند.
آن زمان اما من عاشق دختری شده بودم که خانه‌شان روبروی خانه ما بود.
درست روبرو. هر شب یک ربع مانده به دوازده بدون اینکه قرار قبلی گذاشته باشیم می‌آمدیم جلوی پنجره و همدیگر را نگاه میکردیم.
هر شب برایش نامه می‌نوشتم که دوستش دارم و قرار است پزشک مشهوری شوم و برایش یک خانه زیبا و النگو بخرم. بعد که تصمیم بابا عوض شد تمام نامه‌ها را پاره کردم و دوباره برایش از مزایای همسر یک مهندس شدن نوشتم.


و توضیح دادم که مهندس‌ها خانه‌ها و النگوهای بهتری برای همسرشان می‌خرند...
هیچوقت قسمت نشد نامه را به او بدهم، چون تا می‌آمدم تصمیمی بگیرم،
قرارهایمان عوض می‌شد.
یک روز راننده اتوبوس میشدم، یک روز حسابدار، یک روز فوق تخصص قلب میشدم
و یک روز مخترع سامانه‌های موشکی.
فکر میکردم قبل از اینکه کسی را دوست بداری باید تکلیف قرارها با پدرت را مشخص کنی. بالاخره وقتی همسر آینده‌ات از تو النگو خواست، باید بتوانی بگویی چشم...


یک روز هم دیدم که دست به دست پسری حداقل پنج سال از من بزرگتر بود قدم می‌زند. رگ غیرت شرقی‌ام باد کرد و آمدم دوباره همه‌ی نامه‌ها را پاره کردم و ریختم توی چاه توالت. دیگر هیچوقت پای پنجره نرفتم، هیچ وقت تلاش نکردم تا بدانم اسمش چیست و با پدرش قرار گذاشته است که چکاره شود. بعد از آن دیگر قراری با پدرم نگذاشتم. نه دکتر شدم و نه مهندس، نه نابغه ریاضیات و نه تکنسین ماهر الکترونیک....
شاعر شدم و تمام زندگی‌ام با کلمه گذشت. یک روز کاغذی برداشتم و بزرگ روی آن نوشتم:
یادم باشد قبل از اینکه با پسرم قرار بگذارم که چکاره شود...

به او یاد دهم که خوب عاشق شود، خوب عاشقی کند و بجای النگو و خانه‌ی زیبا،
برای معشوقش قشنگ بخندد و جرأت کند که روزی چند بار به او بگوید:
دوستت دارم.
مهندسی که نداند چگونه باید بگوید دوستت دارم، به درد لای جرز دیوار میخورد.
پزشکی که نداند درد دل بی صاحاب معشوق‌اش را چگونه باید دوا کند، آمپول زن هم نیست.
بعد نامه را تا کردم و گذاشتم توی صندوقچه‌ای که نامه‌های زیادی را از قبل در دلش جا داده بود.


| مهدی صادقی |

#وبلاگ
#داستانک🌱

واژگان بختیاری را فراموش نکنیم🌹

🎹🌹🎹🌹
#فرهنگ_لغت_بختیاری به فارسی
اقــــوام و خویشـــاوندان
#بو ، بِــوِه = پدر
#دا ، دایــه = مادر
#کـاکــا = برادر بزرگتر در بعضی از طوایف برای عمو هم بکار می رود
گَئــو = برادر
دَدِه = خواهر بزرگتر
دَدو = خواهر البته (د) دوم به طرز خاصی تلفظ می شود و با نوک زبان ادا می شود
#بــاوا = پدر بزرگ
#دالــو = مادر بزرگ
#کچــی = عمه
#بـتــی ، بُتِــه = خاله
#آقــا = عمو
#حالــو = دایی
#تاتــه = پیرمرد البته برای عمو هم بکار می رود مثل تاته زا = عمو زاده
#خورزمــار = خاله زاده
#تاتــه زا= عمو زاده
#خــورزا = عمه زاده ، خواهر زاده
#براشــور = برادر شوهر
خُوســی = پدر خانم ، مادر خانم ، پدر شوهر ، مادر شوهر ( اینجا از کلمه نر و ماده هم استفاده می شود که مثلا...👇
#خوسی نره = پدر شوهر ، پدر زن یا
#خوسی ماهه = مادر زن و مادر شوهر )
#خوشــی یـَر = خواهر شوهر
#خواهر زن = بصورت کاملا فارسی بیان میشود در صورتی که بقیه فامیل ..
زن و شوهر کاملا به زبان بختیاری ادا می شوند و این یکی از پیچیدگی های زبان بختیاری است که تسلط بیگانگان به این زبــــــان راجهت تسلط زبانی مشکل میکند.
هُمـریش = باجناق
#زینه براشــوَر = زن برادر شوهر ( جاری)
دُوا = داماد
بِهیــگ = عروس
کُــــر = پسر
دُدَر = دختر البته از کلمه های ماهینه و ماهرو هم برای گفتن دختر استفاده می شود.
باشد که مورد استفاده عزیزانی که دچار فراموشی زبان مادری شده اند قرار بگیرند

کتاب گزیده دوبیتی های بختیاری با کوشش‌ جناب آقای ناصر حسين پور توسط انتشارات دزپارت منتشر شد.

پس از انتشار گزارش آن توسط خبرگزاری های رسمی در وبلاگ انجمن منتشر خواهد شد.

برای ...

زندگی برای کی؟

من برای کی؟

تو برای کی؟

کی برای من؟

آیا ما برای کسی زندگی می کنیم؟

من جدیدا با گره زدن زندگی به افراد و اشیا مشکل دارم. من می گویم هر کسی پیش از دوست داشت دیگری و زندگی برای دیگری ، خودش باید اولويت خودش و زندگی اش باشد این حرف به معنای این نیست که فرد دیگری و دیگران را رها کند و بچسبد به خودش. نه می گویم پیش از هر کسی ما اول باید خودمان را بپذیریم و دوست داشته باشیم و به خودمان احترام بگذاریم سپس احترام دیگران را جلب و جذب کنیم.

۳.۳.۱۴۰۳

جلسه‌ی انجمن های ادبی ناغان، این هفته به علت اعلام عزای عمومی برگزار نخواهد شد.

سلام
ضمن عرض تسلیت شهادت جناب آقای آیت‌الله ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جهادی و محبوب و مردمی و انقلابی ایران و هیات همراه ،به اعضای محترم انجمن های ادبی ناغان به استحضار می رساند به علت ابراز همدردی با این واقعه تلخ و پاسداشت عزای عمومی جلسه انجمن های ادبی ناغان ،فردا چهارشنبه ۲ خرداد ماه ۱۴۰۳ برگزار نخواهد شد. اعضای این انجمن در کنار سایر گروه های مردمی در مراسم ترحیمی که به همین مناسبت فردا ساعت ۱۰:۳۰ در مسجد جامع ناغان برگزار خواهد شد؛ حضور خواهند یافت.

🖤 دبیرخانه انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان و انجمن ادبی کودک و نوجوان مهر داوار ناغان

قطعه شعری از فردوسی در باب جهان گذرا

دمی را با ابیات تکان دهنده حکیم توس در باب تزلزل بنیان جهان و دشواری مرگ بگذرانیم:

جهان کشتزاریست با رنگ و بوی
درو مرگ و، عمر آب و، ما کشت اوی
چنان چون درو راست همواره کشت
همه مرگ رائیم ما خوب و زشت
...
فلک را ندانم چه دارد گمان
که ندهد کسی را بجان خود امان
کسی را اگر سالها پرورد
در او جز بخوبی همی ننگرد
چو ایمن کند مرد را یک‌زمان
از آن پس بتازد بر او بی گمان
ز تخت اندر آرد نشاند بخاک
ازین کار نی ترس دارد نه باک
...

برنجید و گسترد و خورد و سپرد
برفت و به جز نام نیکی نبرد

بسی رنج برد اندر آن روزگار
به افسون و اندیشهٔ بی‌شمار

چو پیش آمدش روزگار بهی
از او مردری ماند تخت مهی

نپیوست خواهد جهان با تو مهر
نه نیز آشکارا نمایدت چهر

شعری گویشی و زیبا از استاد فیض الله طاهری اردلی

روحِ سوزِ " گُلِ باوینَنِه " آزار نَدِیم
بُنگِ شادینه وِجا ناله یِ هیجار ندیم

ره ندیم "خارِ سه کُت" دشتِنه اِز پا بووَنه
بَهرِ "خَرزَهله و زوله" کِلِ "چندار" ندیم

هر بُته، سربُته و ریشه یِ خُس سوز اِکُنه
جایِ هر"کُهنه بلیطینِه" به هر خار ندیم

کَخدا جورِ نها نید صِلادارِ ولات
بیشه و باغ ولاتِ به طُمع خوار ندیم

دردِ مِن سینه یِ "سوزونِ" مُداوا بکُنیم
زحمِ سربَسته یِ"کُه زرده"به "کَلّار" ندیم

" اوول و مِهلَو و کِلخُنگِنِه " باور بکنیم
قُرقِ ایلِ به نامردِ تَوَردار ندیم

دَس مِنِ دستِ یَکی، دونه مِنِ دَس بِگِرِیم
فرصتِ زوزَنِه به طافه یِ کفتار ندیم

- - - - - -

کاش ئِی بی که بپاشی به تیامون افتو
تا زِله روزِنِه هِد ، دونه به شوگار ندیم

........................فیض ا... طاهری اردلی

🔹 واژه نامه 🔹 ..............................

باوینه : گُل ، رستنی دارویی با خواص درمانی
نَدِیم : ندهیم
هیجار : بانگ کمک خواهی
ناله هیجار : کمک خواهی در اوج ناراحتی و گریه
خار سه کُت : خار سه تیغ و هرزه که مورد تنفر کشاورزان است.
بَهر : سهم ، قِسمت
خرزهله : گونه ای گیاه ( درختچه) کم فایده
زول : نوعی خار ، هرزه
کِل : تی ، بغل ، کنار
چِندار : چنار
بُته : بوته
کهنه بلیط : بلوط کهنسال
کَخدا : کدخدا ، فرد مورد وثوق طایفه یا آبادی
ولات : سرزمین ، دیار ، منطقه
زحم : زخم
سوزون : سوزو ، کوهی با گستره ی عظیم و پربرکت و ذخیرگاه انواع درختان و گونه های متعدد گیاهان ، جانوران و... یکی از سرچشمه های غربی کارون و از حوزه های بزرگ آبی زاگرس
که زرد: زردکوه بختیاری : از کوههای مرتفع و برفگیر ایران و از حوزه های بزرگ آبخیز کشور، سرچشمه رودهای کارون و زاینده رود و...
کَلار : از کوههای مرتفع و برفگیر و از حوزه های عظیم آبخیز کشور و منشا دو دریاچه چغاخور ، گندمان و دو آبگیر علی آباد و سولگان و...
اوول : سرو کوهی ( درخت)
مهلو : گونه ای درخت در مناطق جنگلی زاگرس
کلخنگ : پسته وحشی ( درخت)
قُرق : منطقه حفاظت شده و امن
دونه : دو را ؛ میدان را ، دو ، میدان
توردار : تبر به دست ، تبردار
طافه : طایفه
نها : پیشتر ، پیش ، جلو ، جلوتر ( زمان گذشته)
تیامون : چشم هایمان ؛ جمع تیه ، چشم
افتو : آفتاب ، خورشید‌
زله روز : زله رو ، صبح ، شفق صبحگاهی
شوگار : مقابل روزگار ، شب تار و ظلمانی
از صفحه ی تلگرام استاد @feiz_taheri