🍉به مناسبت شب یلدا🍉

در روز چهارشنبه، 1402/9/29، به مناسبت شب یلدا جشنی به میزبانی و هماهنگی انجمن مهرداوار و عباس ارشاد ناغان در کانون اندیشه ناغان برگزار شد.🍉😍
اعضا انجمن و میهمانان در این نشست جمع شدند تا پاییز زیبای هزار رنگ را بدرقه کنند و پذیرای خورشید مهر یلدایی باشند .
مدیر اجرایی این جشن بر عهده‌ی خانم "فاطمه سلیمی" و پذیرایی این نشست بر عهده‌ی خانم ناهید بهارلو بود.
✨️مجری این جشن باستانی خانم "تارا اسکندری" بودند.✨️
کودک و نوجوانانی که در این نشست شعر خواندند:🍂🍊
<صبا رمضانی، مهسا دارابی، مهدیه خسروی، بهدیس برخورداری، سونیا علیمردانی، نیکا کمالی، فاطمه رفیع زاده، دیلان دارابی، طناز یوسفی، غزل کمالی، نرگس اکبری و ملینا یوسفی>
آقایانی که شعر خواندند و سخنرانی کردند:🍂🍊
هدایت الله دارابی، سیاوش فتاحی، علی محمد شیروانی، ناصر حسین پور>
خانم‌هایی که شعر و دکلمه خواندند:🍂🍊
<مینا حقیقی و زهرا بابازاده>
میان برنامه، سرودِ 'شب یلدا' با هماهنگی خانم "مینا حقیقی" و توسط کودکان و نوجوانان خوش ذوق خوانده شد.
در این نشست آقای "ارسلان نامدار پور" به مناسبت <شو چلّه> برای میهمانان عزیز شادیانه خوانی کردند.
شهردار شهر ناغان جناب "مهندس حمید گودرزی" و عضو شورای اسلامی شهر ناغان جناب "آقای فرشاد سلیمی" سخنرانی داشتند.
در انتهای برنامه مسابقه پر انرژی چغندر خوری بین کودکان و نوجوانان برگزار شد و به برندگان هدیه‌‌ای اهدا شد .


جوایز برگزیدگان پنجمین مسابقه‌ی گویندگی و دکلمه خوانی در این نشست به برگزیدگان اهدا شد🌷

تقدیر و تشکر از جناب آقایان "نادر مرادی" بخشدار محترم، "تقی بابازاده" عکاس پر افتخار، " مهندس حمید گودرزی" شهردار، "علی محمد شیروانی و فرشاد سلیمی" شورا، دبیر انجمن "ناصر حسین پور" ، خانم ها "فاطمه سلیمی"، "ناهید بهارلو" ،" مرضیه سلیمی"، "لیلا برخورداری" ، "مینا حقیقی" و...

آخرین عکس پاییز 1402 توسط آقای "تقی بابازاده" عکاس محترمِ انجمن گرفته شد.

حضور فعال اعضای انجمن شعر و ادب  عباس ارشاد ناغان در همایش گرامیداشت زنده یاد استاد مرید محمدی

بزرگداشت استاد مرید محمدي

در روز پنج شنبه ۳۰ آذرماه ۱۴۰۲ با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کیار و انجمن ادبی هی جار گهرو ، همایش گرامیداشت استاد زنده یاد مرید محمدی در سالن اجتماعات گلزار شهدای گهرو ساعت ۹ تا ۱۳ برگزار شد.

در این نشست اعضای انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان حضور فعال داشتند.

آقایان؛ خسرو سلیمی ناغانی، هدایت الله دارابی، نادر مرادی و ناصر حسين پور حضور داشتند.

و آقای ناصر حسين پور چند دوبیتی خواندند.

شب چله (یلدا)

شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايی

دکتر «فريدون جنيدي» درباره یلدا گوید:

هزاران سال است كه جشن شب چله در خانه ايرانيان برگزار مي‌شود. اين جشن حتي در زمان حمله مغول و تركان بي‌تمدن هم برگزار مي‌شد.
استمرار و ادامه برگزاري اين جشن و جشن‌هاي امثال آن نشانه پيوند ناگسستني ايرانيان امروز با فرهنگ نياكان‌شان است. اما آنچه باعث تعجب انسان متمدن و پيشرفته امروزي است، چگونگي دستيابي ايرانيان باستان به گاه‌شماري است كه اين چنين دقيق طلوع و غروب خورشيد را بررسي كرده است.

رضا مرادی غیاث آبادی در وبگاه خود می نویسد:

دیر زمانی است كه مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا می‌دارند كه در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند كه همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق كامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یكم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند كه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم كه در باورهای كهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی كیهانی دارد.

خورشید در حركت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد كه موجب كوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریكی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد كه نتیجه آن افزایش روشنایی روز و كاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندكی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌كند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معكوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی و فرخنده می‌داشتند.

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است كه یكی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی كه از لازمه‌های آن، حضور كهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد كهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراكی‌های فراوان برای بیداری درازمدت كه همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.

بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام كیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه كاركرد خود را در تقویم میلادی كه ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یكی از روزهای نزدیك به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و كریسمس را همچون تقویم كهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌كنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم كهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینكه نام نخستین ماه سال آنان نیز «كریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل كرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

استادمير جلال الدين کزازي در این باره میگوید:

مهر به معناي خورشيد و يكي از بغان ايراني و هندي است و تاريخ پرستش به سال ها پيش از زرتشت مي رسد. پس از ظهور زرتشت، اين پيامبر ايراني خداي بزرگ را اهوارمزدا معرفي كرد. ايزدان و بغان را به دو دسته اهورايي و ديواني تقسيم كرد. در باور زرشتي، بغان تيره اهورايي ستوده و تيره ديواني نكوهيده شود. يكي از ايزدان اهواريي مهر ايراني و هني بود. مهر ايزدي نيك است و قسمتي از اوستا به نام او، نام گذاري شده است. در مهريشت اوستا آمده است: «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ايراني مي نگرد تا دروغي نگويد.»
ايزد مهر در يكي از شهرهاي خاوري ايران از دوشيزه اي به نام ناهيد زاده شد. پس از مدت اندكي كشور به كيش مهرپرستي گرويد. مهرپرستي از مرزهاي ايران فراتر و به رم رفت. پادشاهان رم به آن گرويدند و دين رسمي رم شد. «يوليانوس» يا «ژوليان» يكي از پادشاهان رومي گروه گروه مردم ترسا را به دين مهر مي كشاند و دعوت مي كرد. هنوز هم نيايش هاي اين شاه رومي با مهر برجاست. «اي پدر در آسمان نيايش مرا بشنو» «يوليانوس» در اين نيايش خدا را پدر مي نامد. اين اسمي بود كه ترسايان به تقليد از مهرپرستان بر خداي خود گذاشتند. روميان سال هاي بسيار تولد مهر و شب چله را جشن مي گرفتند و آن را آغاز سال مي دانستند. حتي پس از گسترش دين مسيحيت، باز كشيشان نتوانستند از گرفتن اين جشن ها جلوگيري كنند و به ناچار مجبور شدند به دروغ اين شب را زادروز تولد عيسي معرفي كنند تا روز 25 دسامبر را به بهانه تولد عيسي جشن بگيرند نه تولد ايزدمهر،‌ هنگامي كه به آيين و مراسم مسيحيان در كريسمس نگاه مي كنيم بسياري از نشانه هاي ايراني اين مراسم را در مي يابيم. ايرانيان قديم در شب چله درخت سروي را با دو رشته نوار نقره اي و طلايي مي آراستند. بعدها مسيحيان درخت كاج را به تقليد از مهرپرستان و ايرانيان تزيين كردند. مهر از دوشيزه با كره اي به نام آناهيتا در درون غاري زاده شد كه بعدها مسيحيان عيسي را جايگزين مهر و مريم را جايگزين آناهيتا قرار دادند. يكي ديگر از وام گيري هاي مسيحيان از مهرپرستان، روز مقدس مسيحي يعني يكشنبه است.

نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی كه پیرو مزدك، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند (كه هنوز هم حامیان سرمایه‌داری لجام گسیخته اندیشه‌های عدالت‌جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می‌دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌كرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود كه نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیكستان) است. همچنین در تقویم كهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است كه با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.

امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه كه پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا كرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده كه یكی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر كاشان است كه فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده كه در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد كه این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است كه می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است كه تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیكی روستای رباط سفید، نیز دارا است كه البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.

تقدیر و تشکر از عوامل نشست یلداوار انجمن های ادبی شعر ناغان

#اعضای محترم انجمن های ادبی ناغان
# هنرمندان و خوانندگان گرامی
#مادران گرامی
# عکاس محترم تقی بابازاده
# مجری محترم تارا اسکندری
# عوامل اجرایی جشن
# مسئولین محترم بخش و شهر ناغان (بخشدار و شهردار و اعضای محترم شورای اسلامی شهر ناغان)
# سرپرست گروه سرود و اعضای محترم گروه سرود لاله های عشق
# مسئول محترم کانون اندیشه ناغان

درود بر شما باد

بدون شک حضور پر خیر و برکت شما در نشست ادبی و فرهنگی بزرگداشت شب یلدا، برکتی بی بدیل از جانب پروردگار متعالی است.
ضمن گرامیداشت حضور پر مهر و خجسته تان ، سلامتی و توفیقات روزافزون از محضر باری‌تعالی برای شما خواستاریم و از زحمات شما برای اجرای هر چه بهتر این نشست تشکر و قدر دانی میکنیم 🙏🙏🙏🌷🌷

از طرف هیئت مدیره انجمن های ادبی شهر ناغان

در سال آینده " لالایی سروده های بختیاری" به بخش های جشنواره شعر داوار ناغان اضافه خواهد شد.

# لالایی سروده های بختیاری

# لالایی خوانی بختیاری

امروز ۲۲/۹/۱۴۰۲.چهارشنبه ی برفی پاییزی نشستی در کتابخانه ی دهخدا ناغان از سلسله نشست های انجمن های ادبی شهر ناغان برگزار شد .

در این نشست صمیمانه کودکان و نوجوانان با استعداد انجمن مهر داوار ( نیکا کمالی، آنیتا شیروانی، کوچکترین اعضا انجمن و ستیا شیروانی ، نرگس اکبری غزل کمالی )به شعر خوانی پرداختند

و در ادامه ی این نشست ادیبانه جناب آقایان هدایت الله دارابی ، علیمحمدشیروانی و ناصر حسین پور و خانم ها ناهید بهارلو ، حلیمه نظری و لیلا برخورداری حضور داشتند .

در پایان نشست جناب آقای علیمحمد شیروانی به کوچکترین اعضا انجمن هدایایی به رسم یادبود اهدا کردند .انجمن های ادبی شهر ناغان قدر دان محبت های جناب آقای شیروانی هستند 🌹

عصر برفی این نشست با ثبت عکس یادگاری همراه بود 🌹

سیصد و پنجاه و ششمین نشست انجمن های ادبی شهر ناغان برگزار شد .

امروز ۲۲/۹/۱۴۰۲.چهارشنبه ی برفی پاییزی نشستی در کتابخانه ی دهخدا ناغان از سلسله نشست های انجمن های ادبی شهر ناغان برگزار شد .

در این نشست صمیمانه کودکان و نوجوانان با استعداد انجمن مهر داوار ( نیکا کمالی، آنیتا شیروانی، کوچکترین اعضا انجمن و ستیا شیروانی ، نرگس اکبری غزل کمالی )به شعر خوانی پرداختند

و در ادامه ی این نشست ادیبانه جناب آقایان هدایت الله دارابی ، علیمحمدشیروانی و ناصر حسین پور و خانم ها ناهید بهارلو ، حلیمه نظری و لیلا برخورداری حضور داشتند .

در پایان نشست جناب آقای علیمحمد شیروانی به کوچکترین اعضا انجمن هدایایی به رسم یادبود اهدا کردند .انجمن های ادبی شهر ناغان قدر دان محبت های جناب آقای شیروانی هستند 🌹

عصر برفی این نشست با ثبت عکس یادگاری همراه بود 🌹

❄برف پاییزی❄

جز روزگار من

همه چیز را سفید کرده برف

سراسر شب

برف بارید

دو زاغچه

آیینه شان را در برف می چرخاندند

در جستجوی دانه

دعا می‌خواندند

سخنی بگو برف!

آنکه پس از تو

از تو سخن می‌گوید

آب نام اوست

برف

کلامی

که فقط

بر زبان سکوت جاری می‌شود

سفیدخوانی آسمان است

در فصل آخر سالنامه بی‌برگ

آنچه سبک می‌آید

برف

آنچه سنگین می‌گذرد

برف برف

پاییز

جنون ادواری سال است

پیرهنش را ریز ریز می‌کند

در ملافه ای به سفیدی برف

خواب می‌رود

با انگشتانی که از لبه ی تخت

بیرون است...

«شعری از محمّد شمس لنگرودی»

❄برف را دوست دارم...

چون فقط با برف می شود آدمی را ساخت که هم درونش سفید باشد و هم بُرونش☃

دومین همایش تجلیل از مفاخر فرهنگ و ادبی و هنری بخش ناغان در اسفندماه ۱۴۰۲ برگزار می شود.

🦋🌸🌱 زندگی🌱🌸🦋

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻠﺒﻪﯼ ﺩﻧﺠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪی ﺧﻮﺩ

ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ

ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ ﺷُﺮ ﺷُﺮِ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭد

ﺯﻧﺪﮔﯽ آﻥ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽﺑﻮﯾﯽ

ﯾﮏ ﺳﺮآﻏﺎﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ دارد!

ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ؛

ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ؛

ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ؛

ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛

ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ

ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ...

📝شعری از زنده یاد مشفق کاشانی

سیصد و پنجاه و پنجمین نشست ادبی برگزار شد.✨️🌱

نشستی صمیمانه در روز چهارشنبه، 1402/9/15، با عنوان بزرگداشت استاد <مرید محمدی> در کتابخانه‌ی علامه دهخدای ناغان برگزار شد.

مجری این نشست خانم"زهرا بابازاده" بودند‌.

🌻در ابتدا اعضا از استاد 'مرید محمدی' یاد کردند و شعرهایی از ایشان خواندند که بسیار خاطره انگیز و خوب بود🌻

🌼و سپس اعضا شعر خوانی داشتند🌼
خانم‌ها "مژگان رئیسی" دلنوشته‌ای با قلم مانایشان، "فاطمه سلیمی" متنی از کتاب 'مرید محمدی'، "لیلا برخورداری" شعری از خودشان، "زهرا بابازاده" دلنوشته‌ای از خودشان و "مینا حقیقی" ترانه‌ای از خودشان خواندند.

آقایان "هدایت دارابی" شعری طنز و دل‌انگیز از خودشان و "ناصر حسین پور" چند دو بیتی از خودشان خواندند.

در ادامه اعضا درباره‌ی جشن <شب یلدا> و برنامه ریزی آن با هماهنگی خانم "فاطمه سلیمی" بحث و گفت و گو کردند.

کودکان و نوجوانان، "بهدیس برخورداری" یک شعر از جامی و یک خاطره جالب گفتند، "صبا رمضانی" یک شعر نو از 'فرشید خلیلی ناغانی'، "بهداد برخورداری" شعری از کتاب درسی، "آنیتا شیروانی "شعری کودکانه، "نوید علی مردانی" و "امیرعلی ابراهیمی" ترانه خواندند.

و در آخر عکس یادگاری توسط "امید ظفریان" گرفته شد🌻📷

کتاب رمان کوچ و غربت توسط آقای فرشید خلیلی ناغانی منتشر شد.

کتاب <کوچ و غربت> ، با ۲۸۸ صفحه در قطع رقعی توسط انتشارات سامان دانش درسال ۱۴۰۲ منتشر گردید.
از ویژگی های این رمان بکارگیری عناصر تاریخی و بومی محلی است و به زندگی نامه نسل های پیشین نویسنده اشاره می نماید.
.

آقای فرشید خلیلی ناغانی ؛ شاعر و نویسنده متولد سال ۱۳۵۰ در ناغان است که قبل از نوشتن این رمان کتاب های شعر " از رعنایی تا شیدایی" و " زمزمه های چکاوک" را سروده اند.

نگاه نافذ دختر بختیاری ، ساخت مستند دیار رنگین را کلید زد.

✨️سفر به دنیای رنگین✨️

از دیرباز، سفر یکی از اساسی‌ترین عوامل رشد انسان‌ها در ابعاد گوناگون زندگی بوده است

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز چهارمحال و بختیاری؛در گذشته، گردآوری و تدوین سفرنامه‌ها همواره افق جدیدی در نگاه مردم می‌گشود. در زمان حاضر، با رشد شگرف دانش و فناوری، فرآیند آگاهی‌بخشی تفاوتی بنیادین با گذشته داشته است. در روزگار ما، تهیه آثار مستند به عنوان یکی از ارکان مهم آگاهی‌بخشی در جوامع گوناگون شناخته می‌شود. در روند ساخت آثار مستند، مستندسازان گاه دنیایی شگفت و خارق‌العاده را تجربه می‌کنند که این دنیا با زبان صدا و تصویر در آثارشان تجلی می‌یابد.
امرالله محمودی، در جایگاه یک مستندساز، می‌گوید: در طول سه‌دهه فعالیت در عرصه تولیدات هنری، به ویژه ساخت آثار مستند، به مکان‌های مختلف سفر کرده‌ام و در هر مکان تجربه‌ای متفاوت و منحصربه‌فرد به دست آورده‌ام. حالا احساس می‌کنم که کوله‌باری نامحسوس از تجربه‌ها را بر دوش دارم. اما یک تجربه در این کوله‌بار وزن بیشتری دارد، آن تجربه خاص، سفر به دنیای رنگین است. بله، سفر به دنیای رنگین. من این دنیای رنگین را در دیار بختیاری و در متن و بطن زندگی باشندگان بختیاری یافتم. دنیایی شگفت‌انگیز که با طیف‌های رنگارنگ، رنگین شده است.
یه یاد دارم حدود سه سال پیش، در فصل بهار، در حاشیه روستای زیبای کاوند در شهرستان اردل مشغول تصویربرداری از یک گل شقایق بودم. خاک کاوند سرخ‌فام است و ترکیب سرخی گل شقایق با رنگ پس‌زمینه یک منظره رؤیایی پدید آورده بود. در حین تصویربرداری ناخودآگاه نگاهم به سمت خانه‌های خشت و گلی سرخ‌فام چرخید، که در نور غروب سرخ‌تر به نظر می‌رسیدند.
در فضای آرام و زیبای روستا، دخترکی رنگین‌پوش روی یک پرچین سنگی نشسته بود و با نگاهی کنجکاوانه و شاید هم پرسشگرانه به من می‌نگریست. پس از گذشت سه سال، هرگاه آن صحنه را به یاد می‌آورم، احساس می‌کنم آنچه را دیده‌ام چیزی بین رؤیا و واقعیت بوده است! در شب همان روز، در مسیر بازگشت به شهرکرد در هنگام رانندگی چندین‌بار تصویر دخترک در جلوی دیدگانم ظاهر شد. احساسی کاملاً عجیب که تا آن زمان به هیچ‌عنوان تجربه نکرده بودم. احساسی که گاه و بیگاه در چند روز بعد نیز تکرار شد.
برای یافتن پاسخ و چرایی بازخوانی ذهنی تصویر دخترک، به تفسیر‌های گوناگونی متوسل شدم. پیش خودم می‌پنداشتم که دخترک با نگاه معصومانه‌اش به من می‌گوید: «مگر او از آن گل شقایق چه کم داشته که از چهره‌اش عکس و یا تصویری نگرفته‌ام؟!». این تفسیر خیالی مرا بر آن داشت که به روستای کاوند بازگردم، اما پس از سه سفر متوالی، هرگز آن دخترک را در آن روستای کوچک نیافتم. پیر‌زنی در هنگام جستجو در فضای روستا به من گفت: «ما چنین دختربچه‌ای در آبادی نداریم. شاید او مهمان بوده و حالا به خانه خودشان برگشته است».
شاید پذیرش و باورش سخت باشد که پس از گذشت یک ماه، نگاه آن دخترک دگرگونی بنیادین در نگرش من ایجاد کرد. دخترک با نگاهش به من آموخت که در فرآیند مستند‌سازی صرفاً نگاهم را به طبیعت معطوف نکنم و دنیای زیبای انسان‌ها را نیز ببینم. درسی که تا آن زمان معتبرترین منابع و کتاب‌ها با موضوع و محتوای مستند سازی نتوانسته بودند به من بیاموزند!
پس از چندی، جاذبه جادویی نگاه دخترک مرا به سوی هم‌تبارانش در دیار بختیاری کشاند و طرح ساخت مجموعه مستندی در خصوص مردمان بختیاری در اندیشه‌ام جان گرفت. جانی که جهانی رنگارنگ در فراسوی نگاهم گشود و مرا رهسپار دنیایی بسیار نزدیک، اما ناشناخته کرد.
با مجموعه مستند «دیار رنگین» به دنیایی رنگین سفر کردم و در طی سفری سه‌ساله دریافتم که زندگی بختیاری‌ها چقدر رنگین بوده است و من به عنوان مستندساز از این دنیای دوست‌داشتنی غافل بوده‌ام. پیش از این هرگاه در مستند‌هایم می‌خواستم جاذبه‌ای رنگین را به تصویر بکشم، ناخودآگاه نگاهم به سمت لباس‌ها و دست‌بافته‌های رنگارنگ می‌چرخید و همواره سعی می‌کردم که با نورپردازی مناسب و انتخاب زوایای خاص تصاویری زیبا و جذاب ضبط کنم. اما در هنگام ساخت مجموعه «دیار رنگین» دریافتم که زیبایی تنها در پوشش و صنایع‌دستی بختیاری‌ها نیست.
به عنوان یک پژوهشگر و مستند‌ساز پس از سه سال سفر در دنیای رنگین بختیاری‌ها به جرأت می‌توانم بگویم که اندیشه این مردم بسان طبیعت بختیاری واقعا رنگین است. آمیزه‌هایی موّاج و رنگارنگ از اسطوره‌ها، افسانه‌ها، شعر‌ها، ترانه‌ها، قصه‌ها، متل‌ها، مثل‌ها، ضرب‌المثل‌ها، چیستان ها، شادیانه‌ها، سوگینه‌ها و روایت‌های سینه‌به‌سینه که جهانی بی‌بدیل و وصف‌ناشدنی به آنان بخشیده است. با «دیار رنگین» بود که با تمام وجود دریافتم رنگارنگی پوشش و صنایع‌دستی صرفاً صورت ظاهر هستند و اوج زیبایی‌ها را باید در اعماق یافت.
بدین‌سبب در زمان حاضر اعتقاد قلبی و راسخ دارم که همواره ارزش‌های واقعی بسان گنجینه‌ها، ناپیدایند. در مجموعه مستند بیست قسمتی «دیار رنگین»، که یکی از آثار گران‌سنگ و فاخر شبکه استانی جهان‌بین است، با جان و دل کوشیدم نگاه مردم سرزمینم ایران را به سوی ارزش‌ها و دنیای رنگین بختیاری‌ها سوق دهم و از این دنیای شکوه‌مند، هدایایی رنگین با رنگ عشق، دوستی و مهر به آنان تقدیم نمایم.
من نام و نشان آن دخترک در روستای کاوند را نمی‌دانم. اما آگاهم که اکنون سه‌سال بزرگ‌تر شده است و حداقل باید در پایه اول یا دوم دبستان باشد و به آسانی بتواند عبارت «دیار رنگین» را بخواند. اگر روزی این دختر نازنین بختیاری عنوان «دیار رنگین» را بر صفحه تلویزیون مشاهده کرد، آگاه باشد که نگاه او مرا به سفر در دنیای رنگین فرا خوانده است. سفری آرمانی و بسیار خاطره‌انگیز در دنیای زیبا و سرشار از روح زندگی مردمان بختیاری که با احترامی ویژه به آن افتخار می‌کنم.

https://www.iribnews.ir/00H6AY

🌷بازدید بزرگان انجمن ادبی از گروه‌ سرود لاله های عشق ناغان🌷

امروز جمعه مورّخ ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۲، بزرگان و‌ مدیران انجمن ادبی عبّاس ارشاد و کودک و نوجوان مهرداوار شهر ناغان از جمله: آقای ناصر حسین پور دبیر محترم انجمن های ادبی و آقای هدایت الله دارابی بزرگوار جهتِ بازدید کلاس گروه سرود مشترک انجمن ادبی و بسیج شهر ناغان که‌ در کانون اندیشه ی ناغان برگزار شده بود به محفل گرم ما پیوستند و سبک خوانش هنرجویان را مشاهده و آن ها را تشویق کردند و نکاتی را برای پیشرفت هر چه بیشتر گروه سرود ذکر نمودند. هنرجویان نیز از حضور این بزرگواران، بسیار خوشحال و از آن ها استقبال خوبی کردند.

انجمن ادبی و بسیج و کانون اندیشه ی ناغان خواستار موفّقیّت و پیشرفت هر چه بیشتر کودکان و نوجوانان شهر ناغان در همه ی زمینه ها هستند و ما از این بابت خدا را شاکریم که پشتوانه ی محکمی چون آن ها را داریم و از زحماتشان بسیار سپاسگزاریم.

🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍁🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃

«شعر نو زیبایی از فروغ فرخزاد»

🧚🏻‍♀تولّدی دیگر/عروسک کوکی🧚🏻‍♀

بیش از این ها، آه، آری

بیش از این ها می توان خاموش ماند

می توان ساعات طولانی

با نگاهی چون نگاه مردگان، ثابت

خیره شد در دود یک سیگار

خیره شد در شکل یک فنجان

در گلی بیرنگ بر قالی

در خطّی موهوم بر دیوار

می توان با پنجه‌های خشک

پرده را یکسو کشید و دید

در میان کوچه باران، تند می بارد

کودکی با بادبادکهای رنگینش

ایستاده زیر یک طاقی

گاری فرسوده‌ای میدان خالی را

با شتابی پُرهیاهو تَرک می گوید

می توان بر جای باقی ماند

در کنار پرده، امّا کور، امّا کر

می توان فریاد زد

با صدائی سخت کاذب، سخت بیگانه

«دوست می دارم»

می توان با زیرکی تحقیر کرد

هر معمّای شگفتی را

می توان تنها به حلّ جدولی پرداخت

می توان تنها به کشف پاسخی بیهوده دل خوش ساخت

پاسخی بیهوده، آری پنج یا شش حرف

می توان یک عمر زانو زد

با سری افکنده، در پای ضریحی سرد

می توان در گور مجهولی خدا را دید

می توان با سکّه‌ای ناچیز ایمان یافت

می توان در حجره‌های مسجدی پوسید

چون زیارتنامه خوانی پیر

می توان چون صفر در تفریق و جمع و ضرب

حاصلی پیوسته یکسان داشت

می توان چشم تو را در پیلهٔ قهرش

دکمهٔ بیرنگ کفش کهنه‌ای پنداشت

می توان چون آب در گودالِ خود خُشکید

می توان زیبائیِ یک لحظه را با شَرم

مثل یک عکسِ سیاهِ مُضحکِ فوری

در ته صندوق، مخفی کرد

می توان در قاب خالی ماندهٔ یک روز

نقش یک محکوم، یا مغلوب، یا مصلوب را آویخت

می توان با صورتک‌ها رخنهٔ دیوار را پوشاند

می توان با نقش هائی پوچ‌تر آمیخت

می توان همچون عروسک‌های کوکی بود

با دو چشم شیشه‌ای دنیای خود را دید

می توان در جعبه‌ای ماهوت

با تنی انباشته از کاه

سالها در لابلای تور و پولک خُفت

می توان با هر فشار هرزهٔ دستی

بی‌سبب فریاد کرد و گفت:

آه، من، بسیار خوشبختم!

🍂سیصد و پنجاه و چهارمین نشست ادبی برگزار شد🍂

روز چهارشنبه، ۱۴۰۲/۹/۸ نشست ادبی مهرداوار و عباس ارشاد در <کانون اندیشه‌ی شهر ناغان> برگزار شد.

مجری این محفل ادبی خانم "مهدیه خسروی" بودند.

در ابتدا "آترینا حاتم پور" چند آیه از قرآن کریم و یک داستان تخیلی خواندند.
"زهرا بابازاده" شعر خواندند.
"هانیه احمدی" دلنوشته خواندند.
"بهدیس برخورداری" یک شعر با عنوان ناغان که برگرفته شده از بیت آخر کتابِ شعر آقای "ناصر حسین پور" بود خواندند.

خانم‌ها "لیلا برخورداری" ، "مینا حقیقی" و "ناهید بهارلو" شعر و دلنوشته خواندند.

کودکان و نوجوانان، "نیکا کمالی"، "آنیتا شیروانی" و "امیرعلی ابراهیمی" شعر خوانی داشتند.

اعضای بزرگسال بحث و گفت و گویی از نکات مثبت انجمن‌ ادبی اردل و مراسم یاد بود 'با مرید' داشتند.

و در آخر آقایان "هدایت الله دارابی"، "سیاوش فتاحی"و "علی محمد شیروانی" شعر خوانی کردند.

دیگر حاضرین:
خانم‌ها "تارا اسکندری" و "زهرا سلیمی"

این نشست نورانی و آموزنده با خوانش ترانه‌ای بختیاری توسط آقای "رضا شیروانی"، سخنرانی آقای "ناصر حسین پور" و گرفتن عکس یادگاری به اتمام رسید.✨️

مراسم یاد بود "با مرید" در شهرستان اردل با حضور انجمن‌های استان چهارمحال بختیاری برگزار شد.

روز سه شنبه، 1402/9/7 توسط انجمن ادبی اردل یک برنامه عمومی در سالن اجتماعات اداره ارشاد اردل با نام
"با مرید" برگزار شد و استاد "فيض الله طاهری" انجمن‌‌های ادبی استان چهارمحال بخیتاری را دعوت کردند.
مجری این مراسم یاد بود و نشستِ صمیمانه آقای‌ سید "اصغر حسینی" بودند.
اعضای انجمن‌های ادبی شهرستان اردل، شهرکرد، دشتک، فارسان و ناغان و....شعر خوانی داشتند.
از اعضای انجمن مهرداوار و عباس ارشاد ناغان، آقای "ناصر حسین پور"، خانم "ناهید بهارلو"، آقای "هدایت الله دارابی"، آقای "خسرو سلیمی"، "آقای سیاوش فتاحی" شعر خوانی کردند، و آقای "رضا شیروانی" خواننده‌ی پر افتخار شهر ناغان ترانه‌ای زیبا با گویش بختیاری خواندند.
برخی از اعضا نتوانستند شعر خوانی کنند و به همین خاطر از آن‌‌ها تقدیر و تشکر و لوح سپاس داده شد.🌷✨️

🌟دو شعر زیبا از «فروغ فرخزاد» و «علیرضا شتابی» در وصف شُعَرایِ بی آلایش🌟:

گریزانم از این مردم که با من

به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت

به دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردم که تا شعرم شنیدند

به رویم چون گلی خوشبو شکفتند

ولی آن دم که در خلوت نشستند

مرا دیوانه ای بد نام گفتند

#فروغ‌_فرخزاد

🍃✨🌹✨🍃

شاعران اهل بهشتند خدا می داند

ساده و پاک سرشتند خدا می داند

زیر آوار زبان زخم و هجوم طعنه

لال ماندند و نوشتند خدا می داند

#علیرضا_شتابی

🍃✨🌹✨🍃

📖تیکه_کتاب📖

#تیکه_کتاب

وقتی نگرانم، به پناهگاهم می‌روم.
هیچ نیازی به مسافرت ندارم. رفتن و پیوستن به قلمرو خاطرات ادبی‌ام کفایت می‌کند.
زیرا چه وسیله تفریحی شریف‌تر و چه همصحبتی سرگرم کننده‌تر از ادبیات وجود دارد و چه هیجانی لذت بخش‌تر از هیجانی است که کتاب خواندن نصیب انسان می‌کند؟!



📕 #ظرافت_جوجه_تیغی
✍🏻 #موریل_باربری

انجمن مهرداوار ناغان در آیینه مستند

https://sepehrtv.ir/live/jahanbin/recording/162134554
نمایه مستند « گل سنگ » از مجموعه مستند دیار رنگین

درود بر شما
لطفاً برای تماشا به اینترنت وصل شوید و فیلتر شکن را غیر فعال کنید.

https://sepehrtv.ir/live/jahanbin/recording/163027404

نمایه مستند « نقش خاطره » از مجموعه مستند دیار رنگین.

درود بر شما

لطفاً برای تماشا به اینترنت وصل شوید و فیلتر شکن گوشی را غیر فعال کنید.

تهیه‌کننده و کارگردان: امرالله محمودی

سیصد و پنجاه و دومین دورهمی انجمن ادبی ناغان برگزار شد.

در روز چهارشنبه ۱ آذرماه ۱۴۰۲ سیصد و پنجاه و دومین دورهمی انجمن های ادبی ناغان در کتابخانه عمومی دهخدای ناغان ناغان با همکاری بسیج ناغان برگزار شد.

در این نشست، ؛ آقایان نادر مرادی بخشدار ناغان، مهندس حمید رضا گودرزی فرد شهردار ناغان، کرمی، کیومرث زمانی، هدایت الله دارابی و ناصر حسین پور و رضا شیروانی حضور داشتند.

تعداد شرکت کنندگان این نشست بیش از ۵۰ نفر بودند و خانم برخورداری و تارا اسکندری مجری این برنامه بودند.