در حال نوشتن نامهای هستم با موضوع چالشهایی که انجمن با آن مواجهه شد.
...
...
به منظور ابراز همدری با خانواده محترم نامدارپور؛ در روز ۲۸ و ۲۹ مهرماه ۱۴۰۳ اعضای انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان در مراسم خاکسپاری و سومین و هفتمین روز زنده یاد اردشیر نامدارپور برادر گرامی جناب آقای ارسلان نامدارپور از اعضای محترم انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان شرکت نمودند.
در روز جمعه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۳ در شهر ناغان یک مسابقه ورزشی با عنوان مسابقه پرس سینه برگزار شد که استاد خسرو سلیمی ناغانی در شروع این برنامه شعری با موضوع اهمیت ورزش و تندرستی خواندند.
در این برنامه آقایان ناصر حسين پور، هدایت الله دارابی ناغانی، تقی بابازاده و مسعود رفیع زاده حضور داشتند.
انجمن کودک و نوجوان مهرداوار و عباس ارشاد ناغان در عصر چهارشنبه 1403/7/25 در کتابخانهی علامهی دهخدای ناغان ابتدا در بخش کودک ساهت ۱۵:۰۰ و سپس در بخش بزرگسال ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.
مجری این نشست خانم "زهرا بابازاده" بودند.
اعضای کودک و نوحوان از بخش کتابخانهی کودک و نوجوان، کتاب داستان و شعر انتخاب کردند و خواندند.
کودکان و نوجوانان: طناز یوسفی، نیکا کمالی


سپس جلسهی بزرگسالان آغاز شد، آقای هاشمی بعد از چندین مدت مهمان ویژهی انجمن شدند و با به اشتراک گذاشتن احساس خوبشان به ما حال خوبی دادند، ایشان نیز کودک درون فعالی دارند و علاوه بر آن دو خانم حضور یافتند و با انجمن ادبی آشنا شدند و در کنار ما بودند.
فعالیتهایی که در جلسهی بزرگسال صورت گرفت:

۱:شعر خوانی و نقد و بررسی
۲: آقای هاشمی سخنرانی داشتند و نکان خوبی را بازگو کردند از جمله:
~ سعی کنیم خوب باشیم.
~ زندگی کنیم.
~ از فرصتهایمان درست استفاده کنیم.
~ نگذاریم کینه و حسادت رواج پیدا کند.
و...
۳: آقای حسین پور شعرهایی از کتابهای خود، خواندند.
بزرگسالان: زهرا بابازاده، ناهید بهارلو، ناصر حسین پور، آقای هاشمی
و در آخر عکس یادگاری گرفته شد.

ما دو همسفر هستیم
همزمان
در قطاری بیترمز زمان
ولی در دو کوپه جدا از هم
ما در موقعيت دیداریم اگر
آگاه باشیم
و اداره و آزادی داشته باشیم
و اگر بخواهیم ...
تو رود خروشانی
و من کوه صبور
من هیچگاه ندیدم
کوه به سمت رود برود
و رود به سمت کوه بیاید
اما دیدم
رود به دریا می رسد
چون رود در موقعیت دریا ست
تو اگر در موقعیت رود هستی
من هم دریا می شوم
و در موقعیت هستم
من خودِ موقعیتم
.... شعری فلسفی از ناصر حسین پور.....
چهارمین نشست دورهمی انجمنهای ادبی استان چهارمحال بختیاری در سال ۱۴۰۳ به میزبانی انجمن شعر و ادب عباس ارشاد برگزار شد.
در این نشست صمیمی تعدادی از شاعران و علاقهمندان انجمنهای شعر و ادبِ کودک و نوجوان مهرداوار ناغان ، عباس ارشاد ناغان ،ایلیار شهرستان اردل و ...
در عصر روز دوشنبه، ۱۴۰۳/۷/۲۳ به میزبانیِ استاد "خسرو سلیمی"ناغانی، شاعر کتاب '، سروش سخن' در باغ ایشان واقع در روستایِ خراجی دور هم جمع شدند.
~ مجری این نشست آقای "ناصر حسین پور" بودند.
~ اعضا شعر خوانی داشتند.
~ آقای علی محمد شیروانی سخنرانی کردند.
~ آقایانِ خواننده و خوش صدا ترانه خواندند.
~ آقای شهردار حضور یافتند.
~ از مهمانها پذیرایی شد.
~ عکس یادگاری گرفته شد.
هنرمندان، استادان و بزرگانی که در این نشست حضور یافتند:
کودکان و نوجوانان: بهدیس و بهداد برخورداری، ستیا و آنیتا شیروانی، نیکا کمالی
خانمها و آقایان: ناصر حسین پور، ناهید بهارلو، زهرا بابازاده، هدایت الله دارابی، فاطمه و زهرا سلیمی، مریم اسدی، زهرا احمدی، آقای فیض الله طاهری و همسرشان، تقی و مسلم بابازاده، خسرو سلیمی ناغانی، علی محمد شیروانی، مسعود رفیع زاده، ارسلان نامدار پور، حمید گودرزی(شهردار)، لیلا برخورداری، باقر ظفری، تیمور کیانی، محسن رضایی، چنگیز گهرویی، سیاوش فتاحی، ارسطو ظفریان، آقای کریمیان، کاووس سلیمی، سعادت دارابی، آقای امینی، ایرج فتاح پور، خانم ملکی...
لازم به یادآوری است از تیرماه ۱۴۰۳ به صورت ماهیانه انجمن شعر و ادب عباس ارشاد جلسات دورهمی مشترک بین انجمن های ادبی استان برگزار میکند و اولین دورهمی در تالاب سولگان، سپس در روستای چهراز،شاهزاده عبدالله روستای مریک و در باغ استاد خسرو سلیمی ناغانی در روستای خراجی برگزار شد.
$ لازم به یادآوری است تمام هزینه های این نشست را استاد خسرو سلیمی ناغانی تامین نمود.

گزارش همایش دمی با حافظ در سایت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری منتشر شد که عین گزارش آن را در زیر همین متن آورده می شود.
نشست ادبی «دمی با حافظ» در ناغان برگزار شد
همزمان با هفته فرهنگی حافظ، جمعی از شاعران و علاقهمندان به شعر و ادب فارسی در نشستی با عنوان دمی با حفظ در شهر ناغان گرد هم آمدند.
به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری، در این نشست مهرپویا صفار از استادان زبان و ادبیات فارسی و همچنین چنگیز گهرویی از حافظ شناسان در سخنانی به تشریح خصوصیات حافظ و اشعار این شاعرِ نامدار غزلسرا پرداختند.
چنگیز گهرویی در این برنامه با اشاره به موضوع ریا و شرک از دیدگاه حافظ شیرازی گفت: این شاعر غزلسرای قرن هشتم، ریا را نمودی از شرک دانسته است.
وی با بیان اینکه اشعار حافظ خزینه تمام خوبی، اخلاق، ادب، دانش و اندیشه و هنر است، افزود: محمدرضا شفیعی کدکنی از پژوهشگران بنام معاصر در این مورد معتقد است که در تمام تاریخ و در تمام تمدنها کسی همانند حافظ وجود ندارد.
گهرویی در خصوص دیدگاه غلامحسین ابراهیمی دینانی درباره حافظ هم یادآور شد: این فیلسوف و نویسنده معاصر هم بر این گفتار قائل است که حافظ در فلسفه و حکمت از ابنسینا بالاتر است.
این حافظشناس ادامه داد: شعر حافظ همان است که قدسیان در عرش آن را از برمیکنند و سیاهچشمان کشمیری و ترکان سمرقندی بدان مینازند و آنچنان است که تا هند، بنگاله، مصر، چین، روم، ری، عراق، فارس و حجاز را در برمیگیرد.
دبیر اجرایی نشست دمی با حافظ هم با بیان اینکه بزرگداشت مفاخر ایرانی و زمینهسازی برای آشنایی هر چه بیشتر نسل جوان و نوجوان با حافظ شیرازی به عنوان یکی از بزرگترین شعرای پارسیگو از اهداف برگزاری این همایش است، گفت: در این برنامه مسابقه حفظ اشعار منتخب حافظ به اجرا درآمد.
ناصر حسین پور افزود: بر این اساس بهدیس برخورداری توانست مقام نخست مسابقه حفظ اشعار حافظ را به دست آورد و صبا رمضانی و محدثه الماسی بهطور مشترک در جایگاه دوم قرار گیرند.
وی با اشاره به اینکه مقام سوم این مسابقه فرهنگی را ملینا یوسفی به دست آورد، تصریح کرد: از برگزیدگان با اهدای دیوان حافظ قدردانی شد.
گفتنی است، نشست ادبی دمی با حافظ با همکاری انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان، انجمن ادبی کودک و نوجوان مهر داوار ناغان و همراهی شهرداری و شورای اسلامی این شهر شهر در کانون فرهنگی و تربیتی اندیشه برگزار شد.اجرای موسیقی سنتی و محلی و شعرخوانی جمعی از شاعران از دیگر بخشهای این برنامه به شمار میرود.





۲۲ مهر ۱۴۰۳ ۱۶:۰۹
در روز چهارشنبه، ۱۴۰۳/۷/۱۸، به مناسبت بزرگداشت حافظ، همایش دمی با حافظ، در شهر ناغان توسط انجمن شعر و ادب و کودک و نوجوان مهرداوار با مدیریت آقای ناصر حسین پور و همکاری شهرداری و شورای اسلامی در کانون اندیشهی این شهر برگزار شد.
در این همایش مهندس حمید گودرزی فرد(شهردار ناغان)، نادر مرادی (بخشدار)، شورای گرامی، محمد نظری (معاون سیاستی و امنیتی شهرستان کیار)، محمد رضا حسن زاده (رئیس اداره و فرهنگ و ارشاد شهرستان کیار)، چنگیز گهرویی (حافظ شناس)، مهرپویا صفار(استاد ادبیات فارسی) و دیگر عزیزان در این همایش حضور یافتند.
از مجموعه برنامههایی که برگزار شد:
۱:مسابقهی حافظ خوانی در بین کودکان و نوجوانان و اهدای جوایز به برگزیدگان، برگزیدهی نخست(بهدیس برخورداری)
۲:اجرای موسیقیهای دل انگیز، زیبا، سنتی و محلی
۳:سخنرانی شهردار و دیگر مسئولین
از جمله شاعران، استادان؛ محبوبان و ...
۴:شعر خوانی
۵:سخنرانی دکتر صفار و چنگیز گهرویی
۶:اهدای جوایز و لوح تقدیر
۷:گرفتن عکسِ یادگاری با شریفان
از سخنان آقای گهرویی در خصوص حافظ و به رخ کشیدنِ ارزشهایشان نهایت استفاده را کردیم.
از جمله نکاتِ آموزندهای که در ذهن از سخنان علاقهمندان به یادگار میمانند:
۱:شعر بسیار با ارزش است و ایران به بهترین نحو به آن بها میدهد.
۲:حافظ افتخار بزرگی برای ایران است، به گونهای که (گوته) نویسندهی معروف آلمان، نیز عاشق شعرهای حافظ است.
۳:حافظ ریا را نمودی از شرک دانست.
۴:آشنایی ببشتر و پیشرفت کودکان و نوجوانان در زمینه شعر خوانی.
مجری این همایش تارا اسکندری و بهدیس برخورداری بودند.
از همه کسانی که در برگزاری این نشست کمیاب یاری رسان ما بودند کمال تشکر را دارم.

الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
دلم پر شعله گردان، سینه پردود
زبانم کن به گفتن آتش آلود
کرامت کن درونی درد پرورد
دلی در وی درون درد و برون درد
به سوزی ده کلامم را روایی
کز آن گرمی کند آتش گدایی
دلم را داغ عشقی بر جبین نه
زبانم را بیانی آتشین ده
سخن کز سوز دل تابی ندارد
چکد گر آب ازو، آبی ندارد
دلی افسرده دارم سخت بی نور
چراغی زو به غایت روشنی دور
بده گرمی دل افسردهام را
فروزان کن چراغ مردهام را
ندارد راه فکرم روشنایی
ز لطفت پرتویی دارم گدایی
اگر لطف تو نبود پرتو انداز
کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز
ز گنج راز در هر کنج سینه
نهاده خازن تو سد دفینه
ولی لطف تو گر نبود، به سد رنج
پشیزی کس نیابد ز آنهمه گنج
چودر هر کنج، سد گنجینه داری
نمیخواهم که نومیدم گذاری
به راه این امید پیچ در پیچ
مرا لطف تو میباید، دگر هیچ
وحشی بافقی
در روز ۱۸ مهرماه ۱۴۰۳ همایش دمی با حافظ با زحمات و پیگیری های فروان برگزار شد و بیشتر شرکت کنندگان با لبخند رضایت محل برگزاری همایش را ترک کردند.
برای ارزیابی هر عملی باید بین استفاده از منابع موجود و نتایج آن را بسنجیم. انجمن در این همایش هیچ منبع مالی و پشتبانی نداشت که با حمایت شورای اسلامی و شهردار ناغان توانستیم آن را برگزار کنیم.
از جمله حمایت های شهرداری در این خصوص تامین ۱۰ جلد کتاب دیوان حافظ و تهیه بنر و چاپ لوح های سپاس و هزینه پذیرایی و ... بود که جا دارد از همکاری شهردار محترم ناغان جناب آقای مهندس حمید گودرزی فرد و مجموعه شورای اسلامی شهر ناغان تشکر کنم.پس بنابراین این همایش با کمترین امکانات موجود برگزار شد و با استقبال خوب مردم و علاقهمندان به حافظ برگزار شد.حدود ۱۲۰ نفر در این همایش ادبی شرکت کردند.
انتقادات وارده به این همایش از دیدگاه های مختلف:
۱- قبل از همایش اسامی سخنرانان به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ارسال شود.
۲- عدم شروع همایش در ساعت مقرر
۳- عدم رعایت وقت توسط سخنرانان و خوانندگان و مجریان و...
۴- بدرقه مهمان همایش با هدیه مناسب انجام نشد.
۵-اجرای برنامههای جنبی همایش مانند شعرخوانی و آواز خوانی زیاد بودند
۶...
امروز با یک خیر آشنا شدم و اهمیت راه اندازی کانون پرورش فکری کودکان در شهر ناغان را برایش مطرح کردم... قول داد درخواست مرا در هیات مدیره شرکت شان مطرح کند...
انشالله هر چی خیر هست رقم بخورد.
توکل بر خدا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خوابآلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بیحبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
استاد شهریار
ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم
وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم
با هفتهزارسالگان سربهسریم
خیام
تو را گم کردم
در هر کسی که مثل تو
میخندد
نگاه میکند
حرف میزند
اما نه کسی مثل تو
میخندد نگاه میکند و حرف می زند.
شعر قوی زیبا از دکترمهدی حمیدی
شنيدم كه چون قوي زيبا بميرد
فريبنده زاد و فريبا بميرد
شب مرگ تنها نشيند به موجي
رود گوشه اي دور و تنها بميرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
كه خود در ميان غزل ها بميرد
گروهي بر آنند كاين مرغ شيدا
كجا عاشقي كرد ؛ آنجا بميرد
شب مرگ از بيم آنجا شتابد
كه از مرگ غافل شود تا بميرد
من اين نكته گيرم كه باور نكردم
نديدم كه قويي به صحرا بميرد
چو روزي ز آغوش دريا برآمد
شبي هم در آغوش دريا بميرد
تو دريا ي من بودي آغوش واكن
كه ميخواهد اين قوي زيبا بميرد
ابتدا جلسهی کودک و نوجوان در بخش کودکِ کتابخانهی علامهی دهخدای ناغان و سپس جلسهی بزرگسالان نیز در پی آن برگزار شد.
چه خوب است که جلسات در دو بخش برگزار میشوند، اینگونه انگیزهی اعضای گرامی بیشتر میشود.
مکان: کتابخانه علامهی دهخدا
زمان: چهارشنبه، ۱۴۰۳/۷/۱۱
بخش کودک و نوجوان از ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۶:۳۰
بخش بزرگسالان از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۷:۳۰
مدیریت و مجری گری: زهرا بابازاده
اعضا:
کودک و نوجوان: بهار و هانیه احمدی، ستیا شیروانی
بزرگسالان: زهرا بابازاده، ناهید بهارلو، ناصر حسین پور، راضیه حسین پور، ایرج فتاح پور، آقای فرجی، سهیلا و لیلا برخورداری، علی محمد شیروانی، حسین لطفی،
دو بخشِ جلسات چگونه سپری شد؟
۱:شعر خوانی و خاطرهگویی بخش کودک و نوجوان
۲:شعرخوانی توسط بزرگسالان
۳:انتقال انرژی مثبت
۴:معرفی کتاب
بعد از تمام شدن جلسهی اول، جلسهی دوم برگزار شد و آقای "ناصر حسین پور" حضور پیدا کردند و اعضا به شعر خوانی پرداختند و دور هم بسیار خندیدیم و حسابی لذت بردیم.

بیدل دهلوی
در خموشی همه صلح است، نه جنگ است اینجا
غنچه شو، دامن آرام به چنگ است اینجا
چشم بربند،گرت ذوق تماشایی هست
صافی آینه درکسوت زنگ است اینجا
گر دلت ره ندهد جرم سیهبختی تست
خانهٔ آینه بر روی که تنگ است اینجا
طایر عیش مقیم قفس حیرانیست
مگذر ازگلشن تصویرکه رنگ استاینجا
درره عشق ز دل فکر سلامت غلط است
گرهمهسنگبود شیشه بهچنگ استاینجا
چرخپیمانه بهدور افکن یکجام تهی است
مستی ما و تو آواز ترنگ است اینجا
شوق دل همسفر قافلهٔ بیهوشیست
قدم راهروان گردش رنگ است اینجا
از ستمدیدگی طالع ما هیچ مپرس
آنچه پیش تو نگاهست خدنگ است اینجا
دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
عشق تو در دل نهان شد دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر و کمان شد از بار غم پیکر من
میسوزم از اشتیاقت در آتشم از فراقت
کانون من سینهٔ من سودای من آذر من
من مست صهبای باقی زآن ساتکین رواقی
فکر تو در بزم ساقی ذکر تو رامشگر من
چون مهره در ششدر عشق یک چند بودم گرفتار
عشق تو چون مهره چندیست افتاده در ششدر من
دل در تف عشق افروخت گردون لباس سیه دوخت
از آتش و آه من سوخت در آسمان اختر من
گبر و مسلمان خجل شد دل فتنه آب و گل شد
صد رخنه در ملک دل شد زَ اندیشهٔ کافر من
شکرانه کز عشق مستم میخواره و می پرستم
آموخت درس الستم استاد دانشور من
سلطان سیر و سلوکم مالک رقاب ملوکم
در سورم و نیست سوگم بین نغمهٔ مزمر من
در عشق سلطان بختم در باغ دولت درختم
خاکستر فقر تختم خاک فنا افسر من
با خار آن یار تازی چون گل کنم عشقبازی
ریحان عشق مجازی نیش من و نشتر من
دل را خریدار کیشم سرگرم بازار خویشم
اشک سپید و رخ زرد سیم من است و زر من
اول دلم را صفا داد آیینهام را جلا داد
آخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من
تا چند در های و هویی ای کوس منصوری دل
ترسم که ریزند بر خاک خون تو در محضر من
بار غم عشق او را گردون ندارد تحمل
کی میتواند کشیدن این پیکر لاغر من
دل دم ز سر صفا زد کوس تو بر بام ما زد
سلطان دولت لوا زد از فقر در کشور من
صهبای اصفهانی

انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان و انجمن ادبی کودک و نوجوان مهر داوار ناغان با همکاری شهرداری و شورای اسلامی شهر ناغان به مناسبت روز گرامیداشت حافظ برگزار می کند:
"همایش دمی با حافظ"
با حضور و سخنرانی :
✅جناب آقای دکتر مهرپویا صفار استاد ادبیات فارسی استان چهارمحال و بختیاری
✅جناب آقای چنگیز گهرویی؛ حافظ شناس
با اجرای برنامه های متنوع:
✅ برگزاری مسابقه حفظ اشعار منتخب حافظ
✅ حافظ خوانی
✅ شعر خوانی
✅ اجرای موسیقی و آواز خوانی
🏠 مکان: کانون اندیشه شهر ناغان
⏰ زمان : روز چهارشنبه ۱۸ مهرماه ۱۴۰۳؛ ساعت ۲:۳۰تا ۵ عصر
✳️ حضور برای تمامی علاقهمندان به حافظ آزاد است.
×××× طراحی پوستر همایش دمی با حافظ را استاد سیروس محسنی ناغانی انجام داده است.
در این ماه تصمیم گرفتیم که در روز چهارشنبه ۱۸ مهرماه سال ۱۴۰۳ " همایش دمی با حافظ " را برگزار کنیم.
چندین جلسه ی هماهنگی با آقای مهندس حمید گودرزی فرد شهردار محترم ناغان و اعضای شورای اسلامی ناغان برگزار کردیم و در جلسه ی امروز تقسیم کار انجام شد.
با آقای چنگیز گهرویی؛حافظ شناس رایزنی کردیم برای حضور آقای دکتر مهرپویا صفار در همایش.
با استاد سیروس محسنی برای طراحی پوستر صحبت کردیم.
و با تعدادی از خوانندگان هماهنگی کردیم.
برای برگزاری مسابقه حفظ اشعار منتخب حافظ فراخوان منتشر شد.
و ...
شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرقِ خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهٔ شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشهٔ درد
بر سر آتشِ جورِ تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
فرخی یزدی
https://ganjoor.net/yazdi/divan/ghazal/sh14
خــــدا مـرا به فراق ِ تو مبتلا نکند
من و ندیدن ِ روی ِ تو را...خدا نکند
بریز طعم ِ حضورت به اشتیاق ِ دلم
چرا که دفع ِ بلایی بـــه صد بلا نکند
نشسته تـــا بزنم دست و پا به گردابت
مرا به زورق ِ کس جز تو ناخدا نکند
هزارویک شبی ست که بیدار ِعشق ِ بیتابم
و راز ِ مانده به دل را که برملا نکند
نشسته ام بـــه هوای ِ وزیدن ِ نفست
نسیم جـــــز تو مرا رام ِ کهربا نکند
رواق ِ منظر ِ نازت شدم به محرابت
مرا ز ِ عشق ِ نماز ِ شبت جدا نکند
شدم چومست به دستان ِسایۀ سَروَت
کسی بــــــه خلوت ِ "دلشید" اقتدا نکند
ادبیب نیشابوری
انجمن شعر و ادب عباس ارشاد ناغان و انجمن ادبی کودک و نوجوان مهر داوار ناغان با همکاری شهرداری و شورای اسلامی شهر ناغان به مناسبت روز گرامیداشت حافظ برگزار می کند:
"همایش دمی با حافظ"
با حضور و سخنرانی :
✅جناب آقای دکتر مهرپویا صفار استاد ادبیات فارسی استان چهارمحال و بختیاری
✅جناب آقای چنگیز گهرویی؛ حافظ شناس
با اجرای برنامه های متنوع:
✅ برگزاری مسابقه حفظ اشعار منتخب حافظ
✅ حافظ خوانی
✅ شعر خوانی
✅ اجرای موسیقی و آواز خوانی
○●○●شرکت برای عموم مردم آزاد است.
🏠 مکان: کانون اندیشه شهر ناغان
⏰ زمان : روز چهارشنبه ۱۸ مهرماه ۱۴۰۳؛ ساعت ۲:۳۰تا ۵ عصر
برگ های دفتر عمرم
در باد پاییزند
از شاخه میریزند
فصل بهاران رفت
ناگه جوانی رفت
آمد خزان عمر
از درد و از اندوه
یک جام لبریزم
یادش نمیآید
من مولوی بودم
او شمس تبریزم
اکنون ببین او را
با داد میگوید
من رعب انگیزم
ای باد پاییزی
بر برگهای عمر
بیرحم می تازی
بر کشتهی خویشت
با زوزه مینازی
تو فتنه انگیزی
ای باد پاییزی
مانند تیموری
مانند چنگیزی
بیرحم و سنگين دل
وه وه چه خونریزی
وه وه چه خونریزی
ای باد پاییزی
من روزهایم شاد
من فصلهایم سبز
تو پیک غم بودی
کردی مرا ناشاد
رنگم نمودی زرد
با ضربه ات افتاد
اطراف پایمن
صد برگ از عمرم
بر رفتههای عمر
من ختم میگیرم
اَه اَه چه دلگیرم
اَه اَه چه غمگینم
ای باد پاییزی
حقا غمانگیزی
اما ببین من را
ای فصل پاییزم
با این همه ظلمت
من دوستت دارم
من مهربان هستم
تو مهرانگيزی
ناصر حسين پور ۱۳ مهرماه ۱۴۰۳ ... ناغان
ترانه ای ناتمام
ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم، چون باد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
صیدی که از کمندت، آزاد رفته باشد
پرشور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد، فرهاد رفته باشد
حزین لاهیجی
https://ganjoor.net/hazin/ghazal-hz/sh307
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کآتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را
استن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود لطف چارهگر
شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر سوی تو
دو سرم چون شانه کردی عاقبت
دانهای بیچاره بودم زیر خاک
دانه را دُردانه کردی عاقبت
دانهای را باغ و بستان ساختی
خاک را کاشانه کردی عاقبت
ای دل مجنون و از مجنون بَتَر
مردی و مردانه کردی عاقبت
کاسهٔ سر از تو پُر از تو تهی
کاسه را پیمانه کردی عاقبت
جان جانداران سرکش را به علم
عاشق جانانه کردی عاقبت
شمس تبریزی، که مر هر ذره را
روشن و فرزانه کردی عاقبت
مولانا
(بوی کاهگل)
فصل پائیز رسید
دفتر مشقم را دید
خش خش برگ ونسیم
زمزمه ای ازخواب را
در رگ باغ دمید
رمه ازکوه سرازیر شده است
می رود از ییلاق
تا برهاند بره ها را
زغم باد خزان
بر لب مرد کهن
زمزمه باران جاریست
دستهایش بوی کاهگل می دهد
بویی ازفطرت ما آدمها
می کشاند از گل
لایه ای بر دیوار
تا به یغما نرود
گرمی دلهای درون خانه
مادرم نان می پزد
هیزمش سرشاخه پیچان تاک
روی دست بچه ها
نان تازه، نان داغ
سیرت اما پاک پاک
وپدر...
که یک صحراشخم درپیشانی اش جاریست
شکرانه ای باخود ترنم می کند
دستهای کوچکم را
پر زگندم می کند
فصل پائیز رسید...
برای شنیدن همین شعر با صدای شاعر به اینجا اشاره(کلیک) فرمایید.
انجمن ادبی کودک و نوجوان مهر داوار ناغان به مناسبت روز بزرگداشت حافظ برگزار میکند:
مسابقه حفظ اشعار منتخب از حافظ
ویژه گروه سنی کودک و نوجوان (زیر ۱۸ سال)
✅ ۵ غزل از ۶ غزل حافظ را برای مسابقه حفظ کنید:
غزل شماره ۱:اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
غزل شماره ۱۱:مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
غزل ۵۸:
سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست
غزل ۱۸۳:
دوش وقتِ سَحَر از غُصّه نجاتم دادند
غزل ۲۴۴:
معاشران، گره از زلفِ یار باز کنید
غزل ۴۸۷:
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
✅ ویژه کودکان و نوجوانان بخش ناغان
✅ مسابقه بصورت حضوری برگزار میشود.
✅زمان: روز چهارشنبه ۱۸ مهرماه ساعت۱۵
✅ مکان: کانون اندیشه شهر ناغان
✅ به ۳ نفر برگزیده جوایزه ارزنده ای همراه با لوح سپاس اهدا می شود.
⭕️ برای خوانش صحیح غزلیات منتخب از حافظ ،گنجور را در اینترنت جستجو کنید.
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh1
گنجور » حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱
https://ganjoor.net/hafez/montasab/sh11
گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh58
گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh183
گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh244
گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh487
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست
آن شمع که میسوزد و پروانه ندارد
دل خانه عشقست خدا را به که گویم
کارایشی از عشق کس این خانه ندارد
گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد
در انجمن عقل فروشان ننهم پای
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
تا چند کنی قصه اسکندر و دارا
ده روزه عمر این همه افسانه ندارد
پژمان بختياری
همچو فرهاد بود كوهكني پيشه ی ما
كوه ما سينه ی ما ، ناخن ما تيشه ی ما
شورشيرين زبس آراست ره جلوه گری
همه فرهاد تراود، زرگ وريشه ی ما
بهر يك جرعه ی مي، منّتِ ساقي نكشيم
اشك ما باده ی ما، ديده ی ما شيشه ی ما
عشق شيري ست قوي پنجه ومي گويد فاش
هر كه از جان گذرد، بگذرد از بيشه ی ما.
( ادیب نیشابوری )