از نظر من، اَفعال ربطی(است، بود، گشت و گردید) به فعل هایی گویند که‌ هرروز در کلام و زندگی شخصی ما جریان دارند و ارتباط معنایی خاص و سنگینی را در خود دارند، کافیست اندکی در ساختار و معنای آن ها درنگ کنیم.

همه ی ما زنده ایم به رؤیا و تبدیل آن به اصل حقیقت امّا مفهوم رؤیا تا حقیقت، سنگینی و مسیر پر فراز و نشیب خاصّ خود را می طلبد، فقط با زبان نمی شود گفت: آری زندگی به حدّ تصوّر ماست، سال هاست در عمق زندگی گم شده ام و هر لحظه در جستجوی حقیقیِ آن به تکاپو می افتم ولی هنوز نفهمیدم چرا و هزاران چرای دیگر که جوابشان خیلی واضح نیست!

مفهوم افعال ربطی به عقیده ی من:

«است»: به مفهوم اینکه تا فرصت هست زندگی کن.

«بود»: تا زندگی در جزیان بود و فرصت ها پیش رو، باید‌ لحظه ها را غنیمت می دانستی و زندگی می کردی.

«گشت»: چیزی که انتظار داشتی یا نداشتی شُد یا پیش آمد.

«گردید»: و تو و زندگیت قالبی نو به خود گرفت از حالتی به حالت دیگر.

و همینطور مداومت این افعال در زندگی ما تأثیر گذار شد. همین که حرف می زنیم یا می نویسیم این افعال مانند سایه همراهیمان می کنند و پیوسته در زندگی ما نقشی ایفا می کنند‌. گاهی به شکل رؤیا، گاهی خاطره و گاهی حقیقت.

بلی این است حقیقت واژه ها، همه چیز در این دنیا به هم پیوسته است و سرشت آدمی نیز با آن ها تأثیرپذیر.

✍🏻 گوشه ای از دل نوشته های هر شبم:

مینا حقیقی